English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
come and take p luck with us U بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with all speed U باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
i ran as quick as i could U هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
We wI'll eat out tonight. U امشب می رویم بیرون غذامی خوریم
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb> U بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
whatsoever U هرچه
whatever U هرچه
so far forth as U هرچه
as much as possible U هرچه میتوان
bethatari may U هرچه باداباد
early as possible U هرچه زودتر
cypres U هرچه نزدیکتر
come what may! U هرچه میخواهیدبشود
what U هرچه انچه
kalon U هرچه زیباست
the sooner the better U هرچه زودتربهتر
come what may! U هرچه بادا باد
at all adventures U هرچه پیش اید
to a hair U بادقتی هرچه تمامتر
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
to ride hell for leather U باتندی هرچه بیشترتاختن
However much he tried . U هرچه سعی کرد
At the top of ones voice . U با صدای هرچه بلند تر
at all hazard U هرچه بادا باد
full drive U بسرعت هرچه تمامتر
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
pay the piper U هرچه پول میدهی اش میخوری
let him do his worst U هرچه ازدستش برمیاید بکند
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
pot luck U هرچه دردیگ پیدا شود
With utmost care. U با دقت تمام (هرچه تمامتر )
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
soon ripe soon rotten U هرچه زود براید دیر نپاید
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
hearths U منزل
inn U منزل
hearth U منزل
stages U منزل
lodgings U منزل
inns U منزل
lodging U منزل
withindoors U در منزل
pied-a-terre U منزل
stage U منزل
commorancy U منزل
biding U منزل
halting place U منزل
dwellings U منزل
dwelling U منزل
pieds-a-terre U منزل
hospices U منزل
homes U منزل
abodes U منزل
domicile U منزل
domiciles U منزل
houseful U یک منزل بر
lodge U منزل
lodged U منزل
abode U منزل
habitations U منزل
house U منزل
housed U منزل
houses U منزل
habitation U منزل
lodges U منزل
home U منزل
hospice U منزل
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
abides U منزل کردن
household economy U تدبیر منزل
abided U منزل کردن
houses U منزل گزیدن
abide U منزل کردن
camps U منزل کردن
housekeeping U اداره منزل
accommodate U منزل دادن
dwelt U منزل داشت
dwelt U منزل کرد
accommodated U منزل دادن
accommodates U منزل دادن
encage U منزل دادن
camped U منزل کردن
camp U منزل کردن
quarters U منزل بخش
house arrest U توقیف در منزل
to take up one's quarters U منزل کزدن
to shift one's lodging U تغییردادن منزل
house U منزل گزیدن
take up ones abode U منزل کردن
housework U کار منزل
residance telephone U تلفن منزل
roosted U منزل کرن
housed U منزل گزیدن
lodgment or lodge U منزل گیری
to move out U [از منزل] رفتن
lodges U منزل کردن
home economics U تدبیر منزل
encamps U منزل دادن
encamping U منزل دادن
encamped U منزل دادن
encamp U منزل دادن
home economics U اقتصاد منزل
dwellings U منزل کردن
lodged U منزل دادن
dwelling U منزل کردن
home address U آدرس منزل
lodged U منزل کردن
outdoors U خارج از منزل
alfresco U خارج از منزل
lodges U منزل دادن
lodge U منزل کردن
accommodating U منزل مناسب
homeward U بطرف منزل
dwelling house U منزل مسکونی
roost U منزل کرن
boarded U منزل کردن
board U منزل کردن
He came out of the house. U از منزل درآمد
roosting U منزل کرن
roosts U منزل کرن
lodge U منزل دادن
accomodate U منزل دادن
digging U خانه منزل
WI'll you take me home? U مرا به منزل می رسانید ؟
halfway houses U منزل نیمه راه
halfway house U منزل نیمه راه
houseplant U گیاه توی منزل
houseplants U گیاه توی منزل
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
to move out U [از منزل] بارکشی کردن
To put up at a place . U درجایی منزل کردن
Is there anybody at home ? Anybody home ? U کسی منزل هست ؟
withindoors U اشخاص داخل منزل
lodgement U منزل گیری استقرار
search warrant U حکم تفتیش منزل
search warrants U حکم تفتیش منزل
pets U حیوان اهلی منزل
pet U حیوان اهلی منزل
manors U ملک تیولی منزل
accommodations U منزل وسایل راحتی
manor U ملک تیولی منزل
house service meter U کنتور برق منزل
house wiring switch U کلید برق منزل
well lodged U دارای منزل راحت
petted U حیوان اهلی منزل
to fix up U منزل دادن پوشانیدن
lodgment U منزل گیری استقرار
accommodation U منزل وسایل راحتی
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
A load askew does not reach its destination . <proverb> U بار کج به منزل نمى رسد .
eating out U صرف غذا بیرون از منزل
speciality of the house U غذای مخصوص طبخ منزل
rooms U مسکن گزیدن منزل دادن به
put up U طرح کردن منزل دادن
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
to put up U منزل دادن به نامزد کردن
domicile U منزل یا مرکز مهم امور
easement U راحت شدن از درد منزل
room U مسکن گزیدن منزل دادن به
domiciles U منزل یا مرکز مهم امور
outhouses U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouse U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
He went home on leave . U مرخصی گرفت رفت منزل
put-up U طرح کردن منزل دادن
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
subsidized accommodation U منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
with whom do you board U پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
where do you live U کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
A light burden soon reaches home . <proverb> U بار سبک زود به منزل مى رسد .
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
barracking U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
Try to be home before dark. U سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
barrack U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
Floreale U [سبک تزئینات منزل در معماری هنر نوی ایتالیا]
Lets go to my house for pot luck . U برویم منزل ما با لا خره یک لقمه نان وپنیر پیدا می شود
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
to register with the police U نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن [نقل منزل]
The hotel was home from home . U هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
Home , sweet home . U هیچ کجا منزل خود آدم نمی شود ( ازنظرراحتی وغیره )
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
housed U منزل دادن پناه دادن
houses U منزل دادن پناه دادن
house U منزل دادن پناه دادن
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com