English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 285 (590 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lock U قفل کردن بستن قفل
locks U قفل کردن بستن قفل
string U مربی خم کردن کمان و بستن زه
seal U مهر و موم کردن بستن
seals U مهر و موم کردن بستن
stamp U نقش بستن منقوش کردن
stamps U نقش بستن منقوش کردن
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
assume U بخود بستن وانمود کردن
assumes U بخود بستن وانمود کردن
block U بستن مسدود کردن
blocked U بستن مسدود کردن
blocks U بستن مسدود کردن
buckle U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckled U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckles U باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
bound U خیز محدود کردن مقید کردن بستن
attach U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching U 1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
decamp U رخت بر بستن کوچ کردن
decamped U رخت بر بستن کوچ کردن
decamping U رخت بر بستن کوچ کردن
decamps U رخت بر بستن کوچ کردن
stipulate U پیمان بستن تصریح کردن
stipulates U پیمان بستن تصریح کردن
stipulating U پیمان بستن تصریح کردن
feign U بخود بستن جعل کردن
feigns U بخود بستن جعل کردن
assess U تعیین کردن بستن
assessed U تعیین کردن بستن
assesses U تعیین کردن بستن
assessing U تعیین کردن بستن
pretend U بخود بستن دعوی کردن
pretending U بخود بستن دعوی کردن
pretends U بخود بستن دعوی کردن
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
lace U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
laces U بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
binding U صحافی کردن به هم بستن
bindings U صحافی کردن به هم بستن
arrogate U غصب کردن بخود بستن
astringe U جمع کردن بستن
cincture U احاطه کردن کمرچیزی را بستن
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
lacevi U بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
seel U چشم خود را بستن کور کردن
shut off U قطع کردن بستن
steek U بستن سجاف کردن
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
to bar apatn U بستن و مسدود کردن راه
to form a notion U اندیشه کردن خیال بستن
to lay on U بستن مالیات تحمیل کردن
wattle U نرده گذاری کردن بستن
To turn the tap on (off). U شیر آب را باز کردن ( بستن )
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
to occlude U بستن [جلو چیزی راگرفتن ] [مسدود کردن]
Other Matches
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
turn-offs U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
out U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
snubbing U سربالا خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
snubbed U سربالا خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
snuff U بافوت خاموش کردن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
turn-off U خاموش کردن یاشدن
power U خاموش کردن یک وسیله
turn off U خاموش کردن یاشدن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
quenched U خاموش کردن ترساندن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
stills U ساکت کردن خاموش شدن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
still U ساکت کردن خاموش شدن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
power down U قطع برق خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
dumb U لال کردن خاموش کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
silent U خاموش
mumchance U خاموش
whist U خاموش
quiescent U خاموش
on/off light U خاموش
extinguished U خاموش
h! U خاموش
on-off button U خاموش
hist U خاموش
on/off U خاموش
uncommunicative U خاموش
soundless U خاموش
off U خاموش
keep still U خاموش باش
to burn out U خاموش شدن
still U خاموش ساکت
extinguishable U خاموش کردنی
tight-lipped U کم حرف خاموش
stiller U خاموش ساکت
tight mouthed U کم حرف خاموش
stillest U خاموش ساکت
out U دستگاه خاموش
snuff U خاموش شدن
extinction U خاموش سازی
extinctive U خاموش کننده
inextinguishable U خاموش نشدنی
dry up U خاموش شدن
tight lipped U کم حرف خاموش
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
inactive status U خط مشی خاموش
reserved U خاموش کم حرف
extinguisher U خاموش کننده
to dry up U خاموش شدن
to keep silence U خاموش شدن
go out U خاموش شدن
stills U خاموش ساکت
glumpy U خاموش وکدر
silencer U خاموش کننده
quietest U ساکن خاموش
silencers U خاموش کننده
quenchless U خاموش نشدنی
silence U خاموش شدن
quaker's meeting U انجمن خاموش
tacit U مقدر خاموش
to stand mute U خاموش ماندن
outed U دستگاه خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
quiet U ساکن خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
to hold one's tongue U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
out- U دستگاه خاموش
to keep silence U خاموش بودن
silencing U خاموش شدن
silences U خاموش شدن
silenced U خاموش شدن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
silence U خاموش اتش قطع
extinct U منسوخه خاموش شده
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
snuff U خاموش سازی یافوت پف
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
silences U خاموش اتش قطع
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
silencing U خاموش اتش قطع
as hush as death U خاموش چون مردگان
silenced U خاموش اتش قطع
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
at pause U مکث کنان خاموش
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
mum U سکوت شخص خاموش
mums U سکوت شخص خاموش
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blink U روشن خاموش شدن چراغها
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com