English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relative coding U برنامه نویس نسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
macro U زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
procedural U زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
relative coding U برنامه نویسی نسبی
language U ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages U ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
Windows API U مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
prom programmer U برنامه نویس برنامه ریز
renumber U خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
Windows GDI U مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
programmers U برنامه نویس
programmer U برنامه نویس
source U مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
coder U برنامه نویس رمزگذار
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
system programmer U برنامه نویس سیستم
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
application programmer U برنامه نویس کاربردی
systems programer U برنامه نویس سیستم
systems programmer U برنامه نویس سیستم
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
draft plan U پیش نویس برنامه
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
ansi U گونه استاندارد زبان برنامه نویس C
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
smalltalk U زبان برنامه نویس گرا ساخت Xerox
programmers U برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
programmer U برنامه نویس متخصص در نوشتن نرم افزار سیستم
compiler U خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
component U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
components U خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
graphic U زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
dbase U نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
host computers U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
libraries U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library U تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
WISC U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
writable instruction set computer U طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
Windows GDI U مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
relative code U کد نسبی
proportional U نسبی
proportional limit U حد نسبی
respective U نسبی
comparative U نسبی
consanguineous U نسبی
comparatives U نسبی
self relative U نسبی
relative humidity U نم نسبی
relative U نسبی
relative viscosity U گرانروی نسبی
self relative address U نشانی نسبی
persons related to another by parentage U اقارب نسبی
genealogical U نسبی شجرهای
relative permitivity U گذردهی نسبی
stranger in blood U غیر نسبی
consanguinity U قرابت نسبی
proportional tax U مالیات نسبی
relative velocity U سرعت نسبی
persons related to another by descent U اقارب نسبی
relative solubility U انحلالپذیری نسبی
relative humidity U رطوبت نسبی
blood relationship U خویشاوندی نسبی
relative frequency U بسامد نسبی
comparative advantage U برتری نسبی
relative harmonic content U مانده نسبی
comparative advantage U مزیت نسبی
comparative costs U هزینههای نسبی
comparative cover U پوشش نسبی
relative U خودی نسبی
relative value U مقدار نسبی
relative term U لفظ نسبی
sanguinity U قرابت نسبی
relative prices U قیمتهای نسبی
relative majority U اکثریت نسبی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
fractional error U خطای نسبی
relative precision U دقت نسبی
proportional representation U انتخابات نسبی
ipsative score U نمره نسبی
specific gravity U چگالی نسبی
whole blood U قرابت نسبی
relative importance U اهمیت نسبی
relative solvation U حلالپوشی نسبی
relative income U درامد نسبی
relative jurisdiction U صلاحیت نسبی
relative location U ترتیب نسبی
specific gravities U چگالی نسبی
relative motion U حرکت نسبی
distortion factor U مانده نسبی
ipsative scale U مقیاس نسبی
relative minimum U می نیمم نسبی
relative address آدرس نسبی
sib U منسوب نسبی
relative permeability U نفوذپذیری نسبی
emissivity U تابش نسبی
relative density U چگالی نسبی
relative maximum U ماکزیمم نسبی
relative compaction U تراکم نسبی
relative nullity U بطلان نسبی
relative minimum U حداقل نسبی
relative bearing U گرای نسبی
relative bearing U جهت نسبی
relativism U نسبی نگری
relativeness U نسبی بودن
relative wind U باد نسبی
relative dispersion U پراکندگی نسبی
relative movement U حرکت نسبی
relative address U نشانی نسبی
relativity U فرضیه نسبی
relative maximum U حداکثر نسبی
relationship by blood U خویشاوندی نسبی
blood relationship U قرابت نسبی
relative density U دانسیته نسبی
relationship by bood U قرابت نسبی
relative error U خطای نسبی
relationship by blood U قرابت نسبی
relative bearing U سمت نسبی ناو
relative value of pieces U ارزش نسبی سوارها
a matter of relative importance U موضوعی با اهمیت نسبی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
sound level U شدت نسبی صوت
relative supersaturation U ابر سیری نسبی
relative coordinate system U دستگاه مختصات نسبی
relative deformation U تغییر شکل نسبی
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
true air speed U سرعت نسبی هواپیما
of relative importance U دارای اهمیت نسبی
relative refractory period U دوره بی پاسخی نسبی
cultural relativism U نسبی نگری فرهنگی
relative dielectric constant U ثابت دی الکتریک نسبی
relative addressing U نشانی دهی نسبی
relativize U بصورت نسبی در اوردن
purchasing power parity U نرخ نسبی مبادله
strain U افزایش طول نسبی
employment rate U میزان نسبی اشتغال
relative addressing U نشان دهی نسبی
strains U افزایش طول نسبی
strains U تغییر شکل نسبی
strain U تغییر شکل نسبی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com