Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cross check
U
بررسی متقابل
cross-check
U
بررسی متقابل
cross-checked
U
بررسی متقابل
cross-checking
U
بررسی متقابل
cross-checks
U
بررسی متقابل
crossecheck
U
بررسی متقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counteroffensive
U
تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate
U
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance
U
اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial
U
یادداشت متقابل اخطار متقابل
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
feasibility
U
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
inference
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences
U
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
leap frog test
U
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
link
U
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
edit
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
U
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
analog
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogues
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
analogue
U
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم
monitors
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
U
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
counter
U
متقابل
countered
U
متقابل
reciprocal
U
متقابل
mutual
U
متقابل
countering
U
متقابل
reciprocative
U
متقابل
opposing
U
متقابل
interactional
U
متقابل
correspounding
U
متقابل
opposed
U
متقابل
interactive
U
متقابل
polar
U
متقابل
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
counter offensive
U
حمله متقابل
mutual inductance
U
القاگری متقابل
mutual consistency
U
سازگاری متقابل
counter offer
U
پیشنهاد متقابل
counter offer
U
عرضه متقابل
cross purpose
U
قصد متقابل
counter purchase
U
خرید متقابل
counter offensive
U
پدافند متقابل
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
counter claim
U
دعوی متقابل
counter credit
U
اعتبار متقابل
cross index
U
شاخص متقابل
counter current
U
جریان متقابل
mutual characteristic
U
مشخصه متقابل
counter fire
U
اتش متقابل
counter gambit
U
گامبی متقابل
mutual assistance
U
کمک متقابل
counter trade
U
تجارت متقابل
counter transference
U
انتقال متقابل
countermine
U
توط ئه متقابل
counterpawn
U
پیاده متقابل
counterpoise
U
وزنه متقابل
counterpoise
U
سیم متقابل
mutual terms
U
شرایط متقابل
cross feed
U
خورد متقابل
cross bill
U
شکایت متقابل
opposite phase
U
فاز متقابل
counter propaganda
U
تبلیغ متقابل
set off
U
دعوی متقابل
interdependence
U
وابستگی متقابل
counterrevolution
U
انقلاب متقابل
countervailing credit
U
اعتبار متقابل
counterwork
U
عمل متقابل
interplay
U
اثر متقابل
reciprocation
U
عمل متقابل
transinformation
U
اگاهی متقابل
mutual relationship
U
رابطه متقابل
counteraction
U
اقدام متقابل
counterattack
U
حمله متقابل
counterbid
U
پیشنهاد متقابل
counter-measures
U
اقدام متقابل
counter-measure
U
اقدام متقابل
recrimination
U
اتهام متقابل
recrimination
U
تهمت متقابل
recriminations
U
اتهام متقابل
recriminations
U
تهمت متقابل
counterclaim
U
دعوای متقابل
counterclaim
U
ادعای متقابل
cross action
U
دعوی متقابل
counterclaim
U
دعوی متقابل
mutual induction
U
القای متقابل
reciprocal trading
U
مبادله متقابل
antitype
U
نوع متقابل
cross reference
U
مراجعه متقابل
countered
U
ضربت متقابل
mutual
U
متقابل یا متقابله
interaction
U
عمل متقابل
interaction
U
کنش متقابل
interaction
U
اثر متقابل
eclipsed form
U
شکل متقابل
grid anode transconductance
U
رسانایی متقابل
mutual conductance
U
رسانایی متقابل
transconductance
U
رسانایی متقابل
countermeasures
U
اقدامات متقابل
cross reference
U
ارجاع متقابل
cross-reference
U
مراجعه متقابل
interdependence
U
اتکاء متقابل
interrelationships
U
رابطه متقابل
interrelationship
U
رابطه متقابل
countering
U
ضربت متقابل
counter
U
ضربت متقابل
back pressure
U
فشار متقابل
cross-references
U
ارجاع متقابل
cross-references
U
مراجعه متقابل
cross-reference
U
ارجاع متقابل
countermeasure
U
اقدام متقابل
reciprocal
U
عمل متقابل
reciprocal
U
متقابل معکوس
retaliation
U
عمل متقابل
proportional
U
متقابل یا هماهنگ
reciprocity
U
عمل متقابل
interdependency
U
اتکاء متقابل
iteraction
U
عمل متقابل
inter play
U
اثر متقابل
mutual energy
U
انرژی متقابل
interaction curve
U
خم کنش متقابل
intercorrelation
U
همبستگی متقابل
interrelation
U
رابطه متقابل
m
U
القاگری متقابل
logrolling
U
همکاری متقابل
intervisibility
U
دید متقابل
crosstalk
U
مکالمه متقابل
harmonic mean
U
اعداد متقابل
counter attraction
U
کشش متقابل
coefficient of mutual induction
U
ضریب القای متقابل
cross fire
U
اتش گلوله متقابل
rebuts
U
جواب متقابل دادن
retorts
U
جواب متقابل تلافی
retorts
U
جواب متقابل دادن
counteracted
U
عمل متقابل کردن
retort
U
جواب متقابل تلافی
rebuttals
U
عمل متقابل پس زنی
retort
U
جواب متقابل دادن
counteracting
U
عمل متقابل کردن
crossfertilize
U
لقاح متقابل کردن
social interaction
U
کنش متقابل اجتماعی
riposted
U
ضربه متقابل زدن
counterattack
U
حمله متقابل کردن
intract
U
عمل متقابل کردن
ripostes
U
ضربه متقابل زدن
counteracts
U
عمل متقابل کردن
riposting
U
ضربه متقابل زدن
rebut
U
جواب متقابل دادن
intervisibility
U
قابلیت دید متقابل
repost
U
ضربه متقابل زدن
counterplay
U
بازی شطرنج متقابل
counter purchase
U
داد وستد متقابل
scandinavian defence
U
دفاع متقابل مرکزی
retaliation
U
عکس العمل متقابل
countercheck
U
سرزنش وتوبیخ متقابل
differential field winding
U
سیمپیچ اهنربایی متقابل
interaction
U
عکس العمل متقابل
internecine
U
کشتار متقابل قاتل
rebutted
U
جواب متقابل دادن
greco counter gambit
U
گامبی متقابل گرکو
cross reference table
U
جدول ارجاع متقابل
rebutting
U
جواب متقابل دادن
counter current principle
U
اصول جریان متقابل
cross magnetizing
U
میدان مغناطیسی متقابل
benoni counter gambit
U
گامبی متقابل بنونی
riposte
U
ضربه متقابل زدن
conversion transconductance
U
رسانایی متقابل وارون
counteract
U
عمل متقابل کردن
centre counter defence
U
دفاع متقابل مرکزی
rebuttal
U
عمل متقابل پس زنی
compensation trading
U
داد و ستد متقابل
visual interaction
U
کنش متقابل بصری
cyclic redundancy check
U
بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
queen's pawn counter gambit
U
گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
mutual exclusion
U
ناسازگاری دو جانبه ممانعت متقابل
end centered unit cell
U
سلول واحد دو وجهی متقابل پر
countermine
U
با دسیسه متقابل خنثی کردن
unrequited
U
بدون تلافی یا عمل متقابل
opposed piston engine
U
موتور پیستون روبرو متقابل
counter charge
U
دعوی متقابل در امر جزایی
subcontrary
U
مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
counteractive
U
خنثی کننده دارای عمل متقابل
simultaneous foul
U
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
countermeasures
U
پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
countermeasures
U
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
blamenfeld counter gambit
U
گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
staunton defence
U
دفاع استاونتن در گامبی متقابل بنونی
cross fertile
U
اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
cross reference
U
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-reference
U
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
cross-references
U
مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
falkbeer counter gambit
U
گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
counterpose
U
درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
subcontrariety
U
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
counter thrust variation
U
واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com