Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grand slam
U
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slams
U
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foursome
U
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes
U
مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
driving
U
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
handing
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
quadrupled
U
چهار لا
quadruped
U
چهار پا
quadrupeds
U
چهار پا
quadruple
U
چهار لا
quadrilaterals
U
چهار بر
quatre
U
چهار
quadrupling
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
quadruples
U
چهار لا
quartile
U
چهار یک
quadrilateral
U
چهار بر
quarter
U
چهار یک
tetragon
U
چهار بر
four
U
چهار
tetrad
U
چهار
four o'clock
U
ساعت چهار
quads
U
چهار قلو
quad
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
cross legged
U
چهار زانو
four dimensional
U
چهار بعدی
square
U
چهار گوش
squared
U
چهار گوش
tetrahedron
U
چهار وجهی
squares
U
چهار گوش
four cycle
U
چهار چرخه
quadripartite
U
چهار جزئی
squaring
U
چهار گوش
tetratomic
U
چهار اتمی
footstools
U
چهار پایه
footstool
U
چهار پایه
quadruples
U
چهار گانه
quadruplets
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
four way
U
چهار لولهای
quadrupling
U
چهار تایی
four way
U
چهار راه
foursquare
U
چهار ضلعی
double breasted
U
کت چهار دکمه
quadrupled
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
quads
U
چهار گوش
long legged
U
چهار پایه
Wednesdays
U
چهار شنبه
Wednesday
U
چهار شنبه
four pole
U
چهار قطبی
creep
U
چهار دست و پا
quadruple
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
close
U
چهار گوشه
point four
U
اصل چهار
all eyes
U
چهار چشمی
backfour
U
چهار مدافع
tetravalent
U
چهار فرفیتی
qyaternary
U
چهار تایی
tetravalent
U
چهار بنیانی
tertramerous
U
چهار جزئی
square dome
U
چهار طاقی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadrilateral
U
چهار ضلعی
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrahedral
U
چهار وجهی
tetramerous
U
چهار جزیی
gallops
U
چهار نعل
tetrahedral
U
چهار ضلعی
four
U
عدد چهار
galloped
U
چهار نعل
gallop
U
چهار نعل
tetrameter
U
چهار وزنی
tetraphyllous
U
چهار برگه
all fours
U
چهار دست و پا
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrasporic
U
چهار هاگی
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetrastich
U
چهار بیتی
quadrangular
U
چهار گوشه
tetragon
U
چهار ضلعی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadruplet
U
چهار گانه
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrifid
U
چهار شکافی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetrad
U
چهار عنصری
quadrate
U
چهار گوش
quadraple
U
چهار برابر
intersections
U
چهار راه
quadrant
U
چهار یک دایره
quadrant
U
چهار گوش
quadric
U
چهار تایی
tetragon
U
چهار گوشه
the four seasons
U
چهار فصل
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
intersection
U
چهار راه
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
square wave
U
موج چهار گوش
four knight's game
U
بازی چهار اسب
four man team
U
تیم چهار نفره
d.'s bedpost
U
چهار گشنیزی یا خاج
four wheel brake
U
ترمز چهار چرخ
impaling
U
چهار میل کردن
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
tetragonal distortion
U
واپیچش چهار گوشهای
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
quads
U
در معنای چهار بار
four pictures test
U
ازمون چهار تصویر
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
four-wheel drive
U
محرک چهار چرخ
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
four core cable
U
کابل چهار سیمه
space time
U
دستگاه چهار بعدی
four wheel drive
U
محرک چهار چرخ
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
teragram
U
واژه چهار حرفی
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
quad
U
در معنای چهار بار
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
four wire circuit
U
مدار چهار سیمه
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
quartan
U
چهار روز یکبار
twice is
U
2 ضرب در 2 میشود چهار
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
the big four
U
بزرگان چهار گانه
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
quadrennial
U
چهار سال یکبار
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
mooring swivel
U
مدور چهار راه
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
mansard
U
شیروانی چهار ترک
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
tetrode
U
لامپ چهار قطبی
impaled
U
چهار میل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com