Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
teethridge
U
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tubercle
U
برجستگی روی استخوان
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
teeth
U
دندانها
dentition
U
ساختمان دندانها
The decay of the teeth .
U
فاسد شده دندانها
diastema
U
شکاف یا فاصله میان دندانها
periodontal
U
واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
ashkenazim
U
قراردارد
moon craters
U
حفرههای ماه
lunar craters
U
حفرههای ماه
antrum
U
حفرههای بدن
locular
U
دارای حفرههای کوچک
octahedral holes
U
حفرههای هشت وجهی
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
acinarious
U
پوشیده شده از حفرههای کروی
tamp
U
دوباره پرکردن حفرههای ازمایشی
sinuses
U
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinus
U
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinusitis
U
ورم درون حفرههای سر یا جیبهای هوایی
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
weld bead
U
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
putting green
U
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting greens
U
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
cirrocumulus
U
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
dielectric heating
U
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
lightening hole
U
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
scotland yard
U
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
boss
U
برجستگی
remerkableness
U
برجستگی
salience
U
برجستگی
rilievo
U
برجستگی
bossed
U
برجستگی
snobs
U
برجستگی
snob
U
برجستگی
bosses
U
برجستگی
prominence
U
برجستگی
prosiliency
U
برجستگی
prominency
U
برجستگی
gland
U
برجستگی
glands
U
برجستگی
picturesqueness
U
برجستگی
noses
U
برجستگی
eminence
U
برجستگی
pone
U
برجستگی
swells
U
برجستگی
swelled
U
برجستگی
nose
U
برجستگی
pre eminence
U
برجستگی
swell
U
برجستگی
saliency
U
برجستگی
illustriousness
U
برجستگی
knobbly
U
پر از برجستگی
notbility
U
برجستگی
notability
U
برجستگی
ness
U
برجستگی
colliculus
U
برجستگی
grossness
U
برجستگی
convexity
U
برجستگی
embossment
U
برجستگی
eminency
U
برجستگی
illustrousness
U
برجستگی
apophysis
U
برجستگی
tuberculum
U
برجستگی
bossing
U
برجستگی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
superior colliculus
U
برجستگی زبرین
outstand
U
برجستگی داشتن
stick-ups
U
برجستگی داشتن
high relief
U
برجستگی زیاد
threads
U
شیار برجستگی
thread
U
شیار برجستگی
contour line
U
خط برجستگی زمین
bossy
U
دارای برجستگی
inferior colliculus
U
برجستگی زیرین
bossing
U
گلمیج برجستگی
stick-up
U
برجستگی داشتن
boss
U
گلمیج برجستگی
alto relievo
U
برجستگی زیاد
height of rise
U
ارتفاع برجستگی
bossiness
U
دارای برجستگی
tuberculation
U
برجستگی یازگیل
bossed
U
گلمیج برجستگی
bosses
U
گلمیج برجستگی
barrel cam
U
برجستگی طبلی
stick up
U
برجستگی داشتن
crank cheek
U
برجستگی گونههای میل لنگ
relieves
U
تغییر پست دادن برجستگی
acromphalus
U
برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
relieve
U
تغییر پست دادن برجستگی
relieving
U
تغییر پست دادن برجستگی
acrosome
U
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
curbs
U
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbing
U
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
U
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curb
U
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
tuber
U
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers
U
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
lands
U
برجستگی شیار خانها ریلهای راهنما
blister
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blistered
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
blisters
U
برجستگی دوکی شکل روی اجسام ایرودینامیکی
land
U
زمین پیاده شدن برجستگی بین خانها
trippet
U
زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
crow steps
U
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
surfer's knot
U
ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
codpieces
U
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece
U
روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
crown-steps
U
لاریز
[برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
esker
U
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
jawbones
U
استخوان فک
jawbone
U
استخوان فک
ossicle
U
استخوان چه
boning
U
استخوان
boneless
U
بی استخوان
natchbone
U
استخوان
tarsus
U
استخوان مچ پا
osteotome
U
استخوان بر
bone
U
استخوان
fleshier
U
بی استخوان
bones
U
استخوان
fleshiest
U
بی استخوان
boned
U
استخوان
fleshy
U
بی استخوان
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
knucklebone
U
استخوان قوزک
kneepan
U
استخوان کشگک
malleolus
U
استخوان غوزک
malar bone
U
استخوان گونه
luxation
U
در رفتگی استخوان
reckets
U
ملاست استخوان
carcse
U
استخوان بندی
carcass
U
استخوان بندی
shinbone
U
استخوان قلم پا
xyster
U
استخوان تراش
scalping iron
U
استخوان تراش
bonemeal
U
آرد استخوان
metacarpal
U
استخوان کف دست
scroll bone
U
استخوان فرفرهای
hyoid bone
U
استخوان لامی
the humeral bone
U
استخوان عضد
the humeral bone
U
استخوان بازو
humeeerus
U
استخوان عضد
humeeerus
U
استخوان بازو
huckle bone
U
استخوان لگن
huckle bone
U
استخوان چاربند
hyperostosis
U
برامدگی استخوان
ilium
U
استخوان حرقفی
sacrum
U
استخوان خاجی
innominate bone
U
استخوان بی نام
incus
U
استخوان سندانی
orthopedics
U
جراحی استخوان
illium
U
استخوان حرقفی
hollownes
U
پوکی استخوان
ostosis
U
استخوان سازی
talus
U
استخوان قاپ
tarsometatarsus
U
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone
U
استخوان گیجگاه
thigh bone
U
استخوان ران
thighbone
U
استخوان ران
palating
U
استخوان کام
parietal
U
استخوان اهیانه
osteoid
U
استخوان وار
osteography
U
شرح استخوان ها
osteologist
U
استخوان شناس
osteology
U
استخوان شناسی
shacklebone
U
استخوان مچ دست
shacklebone
U
استخوان قاپ
skelton
U
استخوان بندی
stapes
U
استخوان رکابی
stirrup bone ;stirrup bone
U
استخوان رکابی
spillikin
U
ریزه استخوان
osteomalacia
U
ملاست استخوان
osteomalacia
U
نرمی استخوان
osteoma
U
ورم استخوان
osteogenesis
U
تشکیل استخوان
osteogenesis
U
پیدایش استخوان
osteitis
U
اماس استخوان
pubis
U
استخوان شرمگاه
occipital bone
U
استخوان قمحدوه
raspatory
U
استخوان تراش
raspatory
U
استخوان ساب
reckets
U
نرمی استخوان
navicular bone
U
استخوان زورقی
reckets
U
استخوان نرمی
merrythought
U
استخوان جناغ
maxillary bone
U
استخوان ارواره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com