English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Drop me a line . U برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constant dripping wears away the stone <proverb> U اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Please bring me the orifinal letter . U عین نامه را برایم بیاورید
wormed U چند بار بخوان یکبار بنویس
worm U چند بار بخوان یکبار بنویس
worms U چند بار بخوان یکبار بنویس
Write on this side of the paper only. U فقط روی این طرف کاغذ بنویس
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
I don't [ couldn't ] give a damn about it. <idiom> U برایم اصلا مهم نیست.
It is too easy for me. U برایم مثل آب خوردن است
It is easy for me. U برایم خیلی آسان است
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
I have outgrown my suits. U لباسهایم برایم تنگ شده
He told me in so many words . U عینا" اینطور برایم گفت
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
Bring me a few sheets of paper . U چند صفحه کا غذ برایم بیاور
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
i must answer for the damages U ازعهده خسارت ان باید برایم
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
These shoes are too tight for me. U این کفشها برایم تنگ است
Tell me hpw you escaped. U برایم بگه چطور فرار کردی
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I've been set up! U برایم پاپوش درست کرده اند!
May I have an ashtray? U ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
May I have an iron? U ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have a blanket? U ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
This is my last chance . U این برایم آخرین فرصت است
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
Mother left me 500 tomans . U مادرم برایم 500 تومان گذاشت
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
The notice is too short [for me] . U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
May I have some soap? U ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Give me a full account of the events. U جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
May I have a bath towel? U ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
help any one . U برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper? U ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
May I have some hangers? U ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
I simply cant concentrate. U حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
epistle U نامه
manifests U نامه
letters U نامه
correspoundence U نامه ها
manifesting U نامه
epistles U نامه
manifested U نامه
breve U نامه
carrier U نامه بر
carriers U نامه بر
post boy U نامه بر
letter U نامه
manifest U نامه
genealogical tree U نسب نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
deed of sale U بیع نامه
gender tree U شجره نامه
deed of transfer U انتقال نامه
formulary U دستور نامه
demand note U مطالبه نامه
epistoler U نامه نویس
escape chit U امان نامه
genealogical tree U شجره نامه
deed of gift U هبه نامه
corrigenda U غلط نامه
credential U استوار نامه
decameron U داستان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
deed of endowment U وقف نامه
bylaws U ایین نامه
treaties U عهد نامه
treaties U موافقت نامه
treaty U عهد نامه
treaty U موافقت نامه
testimonial U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonials U تصدیق نامه
herbal U گیاه نامه
open letter U نامه سر گشاده
open letters U نامه سر گشاده
protocol U پیوند نامه
protocols U پیوند نامه
rental U اجاره نامه
love letter U نامه عاشقانه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
acknowledgment U شهادت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
bail bond U ضمانت نامه
bylaw U ایین نامه
dictionary U لغت نامه
wordbook U واژه نامه
word book U واژه نامه
lexicon [dictionary] U واژه نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
glossary U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
surety bond U تضمین نامه
swamped with letters U غرق نامه
glossary U لغت نامه
lexicon [dictionary] U لغت نامه
pursuivant U نامه رسان
questionary U پرسش نامه
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
wordbook U لغت نامه
word book U لغت نامه
swearing formula U قسم نامه
swearing formula U سوگند نامه
sylva U درخن نامه
storybook U داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ? U نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation. U توصیه نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
hear from <idiom> U دریافت نامه
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
log books U رخداد نامه
log book U رخداد نامه
tenency agreement U اجاره نامه
the original letter U عین نامه
threnddy U سوگ نامه
threnod U سوگ نامه
threnode U سوگ نامه
waybill U بار نامه
waybill U راه نامه
word hoard U لغت نامه
wordbook U واژه نامه
written contract U پیمان نامه
guaranty U ضمانت نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نگاری
letter missive U امر نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
marriage contract U عقد نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
packet boat U کشتی نامه بر
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
marriage bed U عقد نامه
mailer U نامه رسان
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com