English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concrete U محسوس
phenomenal U محسوس
patents U محسوس
patenting U محسوس
patented U محسوس
significance U محسوس
patent U محسوس
sensible U محسوس
tangibly U محسوس
phenomenally U محسوس
tangible U محسوس
sensed difference U تفاوت محسوس
sense datum U شیی محسوس
tangible property U دارائی محسوس
tangible benefit U سود محسوس
impalpable U غیر محسوس
inappreciable U غیر محسوس
palpably U بطور محسوس یا اشکار
appreciable U قابل ارزیابی محسوس
markedly U بطور برجسته یا محسوس
sensibly U بطور نمایان یا محسوس
appreciably U قابل ارزیابی محسوس
insensibly U بطور غیر محسوس
incorporal U مجرد غیر محسوس
jnd U کمترین تفاوت محسوس
inappreciative U غیر محسوس جزئی
perceivable U درک کردنی محسوس
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
feel U لمس کردن محسوس شدن
sense datum U امر محسوس وقابل تحلیل
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
feels U لمس کردن محسوس شدن
overt act U عملی که در عالم خارج محسوس باشد
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
gradate U بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
heat of condensation U گرمای میعان
heat of combustion U گرمای سوختن
heat of evaporation U گرمای تبخیر
heat of combustion U گرمای احتراق
thermonuclear U گرمای هستهای
latent heat U گرمای نهان
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
heat of activation U گرمای فعالسازی
integral heat of solution U گرمای کل انحلال
heat of vaporization U گرمای تبخیر
heat of formation U گرمای تشکیل
heat of fusion U گرمای ذوب
heat of transformation U گرمای تبدیل
heat of transformation U گرمای تحول
heat of sunlimation U گرمای تصعید
heat of solution U گرمای انحلال
heat value U گرمای سوختن
heat of reaction U گرمای واکنش
heat of ionization U گرمای یونش
heat of hydration U گرمای ابش
heat value U گرمای احتراق
heating value U گرمای سوختن
heating value U گرمای احتراق
maturing heat U گرمای گیرش
high or low temperature U گرمای زیادیاکم
latent heat of fusion U گرمای ذوب
total heat of solution U گرمای کل انحلال
genial heat U گرمای ملایم
specific heat U گرمای ویژه
radiant heat U گرمای تابنده
expansion heat U گرمای واتنش
sensible heat U گرمای محسوسه
phlogosis U گرمای سوزنده
paradoxical warmth U گرمای تناقضی
boiling heat U گرمای جوشش
wash heat U گرمای جوش
cinder heat U گرمای شلاکه
heat of solidification U گرمای انجماد
equiviscous temperature U گرمای لزوجت
molecular specific heat U گرمای ویژه مولی
molar heat of vaporization U گرمای مولی تبخیر
molar specific heat U گرمای ویژه مولی
differential heat of solution U گرمای انحلال تفاضلی
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
molar heat of condensation U گرمای مولی میعان
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
molar heat of fusion U گرمای مولی ذوب
molar heat of solution U گرمای مولی انحلال
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
heat of sunlimation U گرمای نهان تصعید
molar heat of sublimation U گرمای مولی تصعید
generated heat U گرمای تولید شده
waste heat U گرمای تلف شده
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
heat of fusion U گرمای نهان ذوب
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
incandesce U از گرمای زیاد سفید شدن
sweating heat U گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
law of additivity of reaction heat U قانون جمع پذیری گرمای واکنش
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
thermoelectrometer U الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
imperceivable U غیر قابل ادراک غیر محسوس
air cooled engine U موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
tangible costs U هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
bottomless U بدون ته
undoubtedly U بدون شک
to a certainty U بدون شک
ex U بدون
unstressed U بدون مد
undoubted U بدون شک
sans U بدون
doubtlessly U بدون شک
ex- U بدون
not nearctic U بدون
goalless U بدون گل
and no mistake U بدون شک
wanting U بدون
obtrusively U بدون حق
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
but U بدون
without U بدون
i'll warrant U بدون شک
indubitable U بدون شک
scoreless U بدون امتیاز
sans ceremonie U بدون تشریفات
acid free U بدون اسید
sans recours U بدون رجوع
searchless U بدون جستجو
soilless U بدون خاک
faultless U بدون خطا
notwithstanding U بدون توجه
free from backlash U بدون لقی
achromic U بدون ترخیم
unequivocally U بدون ابهام
acarpous U بدون میوه
unequivocal U بدون ابهام
prosaically U بدون لطافت
quiescently U بدون جنبش
flavorless U بدون مزه
achlamydeous U بدون پوشش
achromatic U بدون ترخیم
recoilless U بدون لنگر
failure free U بدون خرابی
run on U بدون وقفه
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
acold U بدون احساسات
acranial U بدون کاسهء سر
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
stemless U بدون تنه
avirulent U بدون شدت
strikeless U بدون ضربت
awless U بدون بیم
cordless U بدون سیم
constantly U بدون تغییر
bareheaded U بدون کلاه
unceasing U بدون وقفه
by rote U بدون فکر
stemless U بدون ساقه
deice U بدون یخ کردن
asymptomatic U بدون علامت
air dry U بدون رطوبت
discontinuously U بدون اتصال
ametabolic U بدون دگردیسی
ametabolous U بدون دگردیسی
disconnectedly U بدون ارتباط
shadeless U بدون سایه
shockless U بدون ضربه
dimensionless U بدون بعد
anechoic U بدون انعکاس
diamensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون اندازه
consistently U بدون تناقض
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com