Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
you bet/you bet your boots/you bet your life
<idiom>
U
بدون هیچ مشکلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
no sweat
<idiom>
U
مشکلی نیست
I'm fine with it.
<idiom>
U
من باهاش مشکلی ندارم.
problem
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
problems
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
We are confronting a difficult problem.
U
با مسأله مشکلی روبرو هستیم
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.
U
گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
U
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.
U
رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود
Is everything all right?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
All right?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
applications
U
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
application
U
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
carbon ribbon
U
ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
softer
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softest
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
catastrophic error
U
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
bad break
U
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
fault
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
ex-
U
بدون
goalless
U
بدون گل
and no mistake
U
بدون شک
undoubted
U
بدون شک
without
U
بدون
undoubtedly
U
بدون شک
ex
U
بدون
sans
U
بدون
not nearctic
U
بدون
doubtlessly
U
بدون شک
acheilos
U
بدون لب
but
U
بدون
wanting
U
بدون
bottomless
U
بدون ته
obtrusively
U
بدون حق
to a certainty
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
unstressed
U
بدون مد
acheilous
U
بدون لب
i'll warrant
U
بدون شک
warless
U
بدون جنگ
voteless
U
بدون رای
vibrationless
U
بدون لرزه
bachelor
U
بدون عیال
bachelors
U
بدون عیال
valveless
U
بدون سوپاپ
wayless
U
بدون جاده
vacant succession
U
بدون جانشین
unlined
U
بدون استر
unlined
U
بدون پوشش
notwithstanding
U
بدون توجه
unspotted
U
بدون الودگی
unsprung
U
بدون فنر
unmannered
U
بدون اداب
unmennerly
U
بدون اداب
unpromising
U
بدون امید
insecure
U
بدون ایمنی
unsigned
U
بدون امضاء
inaction
U
بدون فعالیت
indubitable
U
بدون تردید
untitled
U
بدون عنوان
untitled
U
بدون سراغاز
unmaned
U
بدون سرنشین
unvalued
U
بدون ارج
unvocal
U
بدون موسیقی
involuntarily
U
بدون اراده
humblest
U
بدون ارتفاع
constantly
U
بدون تغییر
unoccupied
U
بدون مستاجر
unmanned
U
بدون سرنشین
unexceptional
U
بدون استثنا
faceless
U
بدون ویژگی
faceless
U
بدون صورت
cold turkey
U
بدون آمادگی
faultless
U
بدون خطا
consistently
U
بدون تناقض
to be sure
<idiom>
U
مطمئنا ،بدون شک
without milk
U
بدون شیر
decaffeinated
U
بدون کافئین
excluding meals
U
بدون غذا
nothing if not
<idiom>
U
مطمئنا،بدون شک
safely
U
بدون خطر
in vain
<idiom>
U
بدون تفثیروموفقیت
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
under one's own steam
<idiom>
U
بدون کمک
unequivocal
U
بدون ابهام
without recourse
U
بدون رجوع
without recourse
U
بدون حق مراجعه
without justification
U
بدون مجوز
irreflexive
U
بدون واکنش
with in compass
U
بدون مبالغه
weanting
U
بدون بی منهای
humble
U
بدون ارتفاع
unceasing
U
بدون وقفه
zero elasticity
U
بدون کشش
endless
U
بدون پایان
unequivocally
U
بدون ابهام
backless
U
بدون پشتی
backless
U
بدون پشت
unattended
U
بدون متصدی
workless
U
بدون عمل
unfunded
U
بدون سرمایه
quiescently
U
بدون جنبش
irrespective of
U
بدون ملاحظه
inviscid
U
بدون لزوجت
cordless
U
بدون سیم
intolerantly
U
بدون بردباری
inoperculate
U
بدون دریچه
inofficial
U
بدون اجازه
dealated
U
بدون بال
degas
U
بدون گازکردن
deice
U
بدون یخ کردن
ingenuously
U
بدون تزویر
no doubt
U
بدون تردید
by rote
U
بدون فکر
non delay
U
بدون تاخیر
prosaically
U
بدون لطافت
avirulent
U
بدون شدت
awless
U
بدون بیم
pathless
U
بدون جاده
bareheaded
U
بدون کلاه
on the square
U
بدون کجی
bloodlessly
U
بدون خونریزی
nonsyllabic
U
بدون هجایی
nonstop
U
بدون توقف
nonboresafe
U
بدون ضامن
inelastic
U
بدون کشش
diamensionless
U
بدون اندازه
immethodical
U
بدون اسلوب
holdless
U
بدون گیره
free from backlash
U
بدون لقی
free from slip
U
بدون لغزش
hands down
U
بدون احتیاط
free of tax
U
بدون مالیات
guilelessly
U
بدون تزویر
free play
U
بدون محدودیت
free trader
U
بدون گمرک
glabrous
U
بدون کرک
immusical
U
بدون هماهنگی
flavorless
U
بدون مزه
failure free
U
بدون خرابی
diamensionless
U
بدون بعد
dimensionless
U
بدون بعد
disconnectedly
U
بدون ارتباط
discontinuously
U
بدون اتصال
indolently
U
بدون درد
indistinctively
U
بدون فرق
incommunicable
U
بدون رابطه
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
incognizant
U
بدون شناسایی
inapproachable
U
بدون دسترسی
fruitlessly
U
بدون نتیجه
unfinanced
U
بدون پشتوانه
unadvised
U
بدون اطلاع
toeless
U
بدون پنجه
expired
U
بدون اعتبار
inoffensive
U
بدون زنندگی
terrorless
U
بدون ترس
termless
U
بدون شرط
tenantless
U
بدون مستاجر
strikeless
U
بدون ضربت
blankly
U
بدون مقصودیامعنی
vainly
U
بدون نتیجه
undue
U
بدون مداخله
unfurnished
U
بدون اثاثیه
confidently
U
بدون شبهه
bloodless
U
بدون خونریزی
unfeigned
U
بدون تصنع
undeviating
U
بدون تردیدرای
undeviating
U
بدون انحراف
immediately
U
بدون واسطه
unblushing
U
بدون شرم
toothless
U
بدون دندانه
unaligned
U
بدون صف ارایی
continuously
U
بدون توقف
unresponsive
U
بدون احتیاط
stemless
U
بدون تنه
stemless
U
بدون ساقه
acold
U
بدون احساسات
acranial
U
بدون کاسهء سر
sans recours
U
بدون رجوع
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
air dry
U
بدون رطوبت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com