Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
without justification
U
بدون مجوز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
browse
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browsed
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses
U
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
Other Matches
licensing
U
مجوز
licences
U
مجوز
licenses
U
مجوز
permission
U
مجوز
authority
U
مجوز
license
U
مجوز
justifications
U
مجوز
justification
U
مجوز
warrant
U
مجوز
warranted
U
مجوز
warrent
U
مجوز
warranting
U
مجوز
licence
U
مجوز
warrants
U
مجوز
licensee
U
دارنده مجوز
withdrawal warrant
U
مجوز برداشت
licensees
U
دارنده مجوز
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
clearance
U
مجوز دستیابی به یک فایل
warrants
U
ضمانت کردن مجوز
warranting
U
ضمانت کردن مجوز
warranted
U
ضمانت کردن مجوز
software license
U
مجوز نرم افزار
warrant
U
ضمانت کردن مجوز
site license
U
مجوز درون سازمانی
sanctions
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction
U
مجوز جریمه ضمانت اجرا
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
authorisations
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
run duration
U
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
authorization
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
signature
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
export licence
U
جواز صدور مجوز صدور
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilos
U
بدون لب
ex-
U
بدون
sans
U
بدون
ex
U
بدون
unstressed
U
بدون مد
to a certainty
U
بدون شک
doubtlessly
U
بدون شک
obtrusively
U
بدون حق
undoubted
U
بدون شک
wanting
U
بدون
and no mistake
U
بدون شک
but
U
بدون
undoubtedly
U
بدون شک
goalless
U
بدون گل
not nearctic
U
بدون
i'll warrant
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
acheilous
U
بدون لب
bottomless
U
بدون ته
without
U
بدون
unsprung
U
بدون فنر
unspotted
U
بدون الودگی
unmennerly
U
بدون اداب
unmannered
U
بدون اداب
insecure
U
بدون ایمنی
unlined
U
بدون پوشش
unpromising
U
بدون امید
unmaned
U
بدون سرنشین
unlined
U
بدون استر
under one's own steam
<idiom>
U
بدون کمک
in vain
<idiom>
U
بدون تفثیروموفقیت
nothing if not
<idiom>
U
مطمئنا،بدون شک
excluding meals
U
بدون غذا
unceasing
U
بدون وقفه
decaffeinated
U
بدون کافئین
indubitable
U
بدون تردید
without milk
U
بدون شیر
to be sure
<idiom>
U
مطمئنا ،بدون شک
safely
U
بدون خطر
unoccupied
U
بدون مستاجر
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
unsigned
U
بدون امضاء
unvalued
U
بدون ارج
faceless
U
بدون ویژگی
faceless
U
بدون صورت
wayless
U
بدون جاده
weanting
U
بدون بی منهای
with in compass
U
بدون مبالغه
cold turkey
U
بدون آمادگی
backless
U
بدون پشتی
constantly
U
بدون تغییر
backless
U
بدون پشت
endless
U
بدون پایان
without recourse
U
بدون حق مراجعه
without recourse
U
بدون رجوع
unequivocal
U
بدون ابهام
workless
U
بدون عمل
unequivocally
U
بدون ابهام
unexceptional
U
بدون استثنا
warless
U
بدون جنگ
voteless
U
بدون رای
inaction
U
بدون فعالیت
bachelors
U
بدون عیال
bachelor
U
بدون عیال
untitled
U
بدون عنوان
untitled
U
بدون سراغاز
zero elasticity
U
بدون کشش
consistently
U
بدون تناقض
unmanned
U
بدون سرنشین
unvocal
U
بدون موسیقی
unattended
U
بدون متصدی
vacant succession
U
بدون جانشین
valveless
U
بدون سوپاپ
faultless
U
بدون خطا
humblest
U
بدون ارتفاع
humble
U
بدون ارتفاع
vibrationless
U
بدون لرزه
unfunded
U
بدون سرمایه
inofficial
U
بدون اجازه
no doubt
U
بدون تردید
by rote
U
بدون فکر
fruitlessly
U
بدون نتیجه
irrespective of
U
بدون ملاحظه
irreflexive
U
بدون واکنش
inviscid
U
بدون لزوجت
intolerantly
U
بدون بردباری
cordless
U
بدون سیم
inoperculate
U
بدون دریچه
dealated
U
بدون بال
non delay
U
بدون تاخیر
nonboresafe
U
بدون ضامن
nonstop
U
بدون توقف
asymptomatic
U
بدون علامت
quiescently
U
بدون جنبش
prosaically
U
بدون لطافت
avirulent
U
بدون شدت
awless
U
بدون بیم
pathless
U
بدون جاده
bareheaded
U
بدون کلاه
on the square
U
بدون کجی
bloodlessly
U
بدون خونریزی
nonsyllabic
U
بدون هجایی
degas
U
بدون گازکردن
ingenuously
U
بدون تزویر
deice
U
بدون یخ کردن
flavorless
U
بدون مزه
immusical
U
بدون هماهنگی
immethodical
U
بدون اسلوب
holdless
U
بدون گیره
hands down
U
بدون احتیاط
free from backlash
U
بدون لقی
free from slip
U
بدون لغزش
guilelessly
U
بدون تزویر
free of tax
U
بدون مالیات
glabrous
U
بدون کرک
failure free
U
بدون خرابی
inapproachable
U
بدون دسترسی
exclusive of
U
بدون در نظرگرفتن
inelastic
U
بدون کشش
diamensionless
U
بدون اندازه
diamensionless
U
بدون بعد
dimensionless
U
بدون بعد
disconnectedly
U
بدون ارتباط
discontinuously
U
بدون اتصال
indolently
U
بدون درد
indistinctively
U
بدون فرق
incommunicable
U
بدون رابطه
incognizant
U
بدون شناسایی
free trader
U
بدون گمرک
recoilless
U
بدون لنگر
unfinanced
U
بدون پشتوانه
unresponsive
U
بدون احتیاط
confidently
U
بدون شبهه
unfurnished
U
بدون اثاثیه
undue
U
بدون مداخله
terrorless
U
بدون ترس
termless
U
بدون شرط
tenantless
U
بدون مستاجر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com