English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
guilelessly U بدون تزویر
ingenuously U بدون تزویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fairly U بدون تزویر منصفانه
Other Matches
plain hearted U بی تزویر
duplicity U تزویر
candid U بی تزویر
single-minded U بی تزویر
single minded U بی تزویر
artless U بی تزویر
wiles U تزویر
hypocrisy U تزویر
simple hearted U بی تزویر
double-dealing U تزویر
dissimulation U تزویر
falsification U تزویر
guileless U بی تزویر
ingenuous U بی تزویر
artifice U تزویر
artifices U تزویر
disingenuousness U تزویر
wiliness U تزویر
wilily U با تزویر
guile U تزویر
dissimulated U تزویر کردن
wile U تزویر مکر
act hypocritical U تزویر کردن
doubliy U ازروی تزویر
guileless U بی حیله و تزویر
dissimulating U تزویر کردن
falsified U تزویر کردن
disingenuously U ازروی تزویر
impostrous U تزویر امیز
dissimulates U تزویر کردن
falsify U تزویر کردن
falsifies U تزویر کردن
falsifying U تزویر کردن
dissimulate U تزویر کردن
unsophisticated U بی تزویر جانزده
adulteration U جعل و تزویر استحاله
feigningly U از روی بهانه یا تزویر
hypocritical U توام با تدلیس و تزویر
guilefully U از روی حیله و تزویر
guile U دستان و تزویر تلبیس
guilefully U از روی حیله و تزویر مزورانه
open faced U دارای سیمای بازو بی تزویر
underhand U حقه بازی تقلب و تزویر
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
undeceive U مبرا از فریب و تزویر کردن از فریب اگاهانیدن
foxing U روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes U روباه بازی کردن تزویر کردن
fox U روباه بازی کردن تزویر کردن
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
unstressed U بدون مد
ex U بدون
to a certainty U بدون شک
sans U بدون
not nearctic U بدون
ex- U بدون
and no mistake U بدون شک
goalless U بدون گل
undoubtedly U بدون شک
obtrusively U بدون حق
doubtlessly U بدون شک
indubitable U بدون شک
without U بدون
but U بدون
bottomless U بدون ته
undoubted U بدون شک
wanting U بدون
i'll warrant U بدون شک
acheilos U بدون لب
acheilous U بدون لب
free from slip U بدون لغزش
free of tax U بدون مالیات
hands down U بدون احتیاط
free from backlash U بدون لقی
indolently U بدون درد
inelastic U بدون کشش
free trader U بدون گمرک
irrespective of U بدون ملاحظه
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
failure free U بدون خرابی
irreflexive U بدون واکنش
flavorless U بدون مزه
free play U بدون محدودیت
inviscid U بدون لزوجت
intolerantly U بدون بردباری
holdless U بدون گیره
inoperculate U بدون دریچه
immethodical U بدون اسلوب
inofficial U بدون اجازه
incognizant U بدون شناسایی
immusical U بدون هماهنگی
indistinctively U بدون فرق
glabrous U بدون کرک
inapproachable U بدون دسترسی
incommunicable U بدون رابطه
fruitlessly U بدون نتیجه
ametabolous U بدون دگردیسی
involuntarily U بدون اراده
bloodless U بدون خونریزی
immediately U بدون واسطه
toothless U بدون دندانه
continuously U بدون توقف
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
unfurnished U بدون اثاثیه
undue U بدون مداخله
expired U بدون اعتبار
inoffensive U بدون زنندگی
vainly U بدون نتیجه
notwithstanding U بدون توجه
insecure U بدون ایمنی
unequivocal U بدون ابهام
unequivocally U بدون ابهام
unattended U بدون متصدی
endless U بدون پایان
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
bachelor U بدون عیال
bachelors U بدون عیال
inaction U بدون فعالیت
indubitable U بدون تردید
unalloyed U بدون الیاژ
adrift U بدون هدف
awless U بدون بیم
bareheaded U بدون کلاه
bloodlessly U بدون خونریزی
by rote U بدون فکر
cordless U بدون سیم
dealated U بدون بال
degas U بدون گازکردن
deice U بدون یخ کردن
diamensionless U بدون اندازه
diamensionless U بدون بعد
dimensionless U بدون بعد
disconnectedly U بدون ارتباط
avirulent U بدون شدت
asymptomatic U بدون علامت
unselfish U بدون خودخواهی
acarpous U بدون میوه
achlamydeous U بدون پوشش
achromatic U بدون ترخیم
achromic U بدون ترخیم
acid free U بدون اسید
blankly U بدون مقصودیامعنی
acold U بدون احساسات
acranial U بدون کاسهء سر
air dry U بدون رطوبت
ametabolic U بدون دگردیسی
anechoic U بدون انعکاس
discontinuously U بدون اتصال
nothing if not <idiom> U مطمئنا،بدون شک
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
Nothing down. U بدون بیعانه.
faultless <adj.> U بدون مشکل
impeccable <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
flawless <adj.> U بدون مشکل
immaculate <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بدون مشکل
off hand U بدون آمادگی
excluding meals U بدون غذا
decaffeinated U بدون کافئین
without milk U بدون شیر
barrier-free U بدون حائل
cordless <adj.> U بدون سیم
smooth <adj.> U بدون دشواری
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون زحمت
wireless <adj.> U بدون سیم
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
direct <adj.> U بدون واسطه
no doubt U بدون تردید
stemless U بدون تنه
strikeless U بدون ضربت
tenantless U بدون مستاجر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com