Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nonverbal
U
بدون احتیاج باستفاده از زبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
machines
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
lack
U
احتیاج
necessity
U
احتیاج
lacks
U
احتیاج
lacked
U
احتیاج
requirement
U
احتیاج
demand
U
احتیاج
want
U
احتیاج
need
U
احتیاج
needing
U
احتیاج
need
U
احتیاج
neediness
U
احتیاج
necessitousness
U
احتیاج
penury
U
احتیاج
needed
U
احتیاج
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
requirement
U
تقاضا احتیاج
demands
U
نیاز احتیاج
overplus
U
بیش از احتیاج
superimposed
U
مازاد بر احتیاج
urgent need
U
احتیاج مبرم
u. need
U
احتیاج مبرم
redundant
U
مازاد بر احتیاج
lackvt
U
احتیاج داشتن
requisite
U
لازمه احتیاج
demanded
U
نیاز احتیاج
demand
U
نیاز احتیاج
to call for a
U
احتیاج بدقت داشتن
to be in great request
U
زیادمورد احتیاج بودن
you're telling me
<idiom>
U
احتیاج نیست به من بگی
call of nature
<idiom>
U
احتیاج به دستشویی داشتند
answer
U
جواب احتیاج را دادن
need
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
needing
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
answered
U
جواب احتیاج را دادن
needed
U
نیازمندی در احتیاج داشتن
needle point to say
U
احتیاج بگفتن نیست
answering
U
جواب احتیاج را دادن
answers
U
جواب احتیاج را دادن
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
cry out for
<idiom>
U
شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
to be in great request
U
مورد احتیاج زیاد بودن
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
urgency of need
U
حیاتی بودن احتیاج به اماد
need
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
serve
U
رفع کردن براوردن احتیاج
needing
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
served
U
رفع کردن براوردن احتیاج
featherbed
U
بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
serves
U
رفع کردن براوردن احتیاج
needed
U
نیازمندی احتیاج لازم داشتن
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
turn one's back on
<idiom>
U
کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up
<idiom>
U
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
ten year device
وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
cyclic item
U
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
U
چرب زبان زبان دار
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
functionalism
U
عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
oxtongue
U
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
rpg language
U
زبان ار پی جی
grss language
U
زبان جی پی اس اس
language
U
زبان
language
U
زبان
tongues
U
زبان
report progarm generator
U
زبان ار- پی- جی
tongueless
U
بی زبان
languages
U
زبان
languages
U
زبان ها
as one man
U
با یک زبان
tongue
U
زبان
apt language
U
زبان ای پی تی
two tongued
U
زبان
abusers
U
بد زبان
abuser
U
بد زبان
c++
U
زبان ++C
apl language
U
زبان ای پی ال
hound's tongue
U
سگ زبان
language lab
U
زبان
glossa
U
زبان
tongue
[language]
U
زبان
lingual papillae
U
پرزهای زبان
uvula
U
زبان کوچک
tongue-tied
U
زبان بسته
language processor
U
پردازشگر زبان
delphiniums
U
گل زبان در قفا
language laboratories
U
آزمایشگاه زبان
mute language
U
زبان بیزبانی
mute language
U
زبان حال
baby-talk
U
زبان بچهگانه
lapponian
U
زبان لایلاندی
musical language
U
زبان موسیقی
delphinium
U
گل زبان در قفا
mountebankery
U
زبان بازی
lingo
U
زبان ویژه
Hebrew
U
زبان عبری
lark heel
U
زبان در قفا
language laboratory
U
آزمایشگاه زبان
mute
U
بی زبان صامت
linguiform
U
به شکل زبان
She has a vicious tongue .
U
بد زبان است
Afrikaans
U
زبان آفریکانز
zend
U
زبان زند
welch
U
زبان ولز
welcher
U
زبان ولز
welsher
U
زبان ولز
machine language
U
زبان ماشین
Latin
U
زبان لاتین
zibet
U
زبان هندی
logopathy
U
زبان پریشی
lithuanian
U
زبان لیتوانی
written language
U
زبان نوشتاری
gestural postural language
U
زبان اطواری
mant
U
زبان گرفتگی
maternal language
U
زبان مادری
mutes
U
بی زبان صامت
monoglot
U
یک زبان دان
lao
U
زبان تایی
monnolingual
U
فقط به یک زبان
linguists
U
زبان دان
linguist
U
زبان دان
mnemonic language
U
زبان یادمان
language translator
U
مترجم زبان
metalanguage
U
فوق زبان
lapsus linguac
U
لغزش زبان
mechanical language
U
زبان ماشینی
mother tongue
U
زبان مادری
vulgate
U
زبان عامیانه
mother tongues
U
زبان مادری
lisp language
U
زبان لیسپ
licked
U
زبان زدن
servian
U
زبان صربی
serbian
U
زبان صربستانی
lolled
U
زبان بیرون
loll
U
زبان بیرون
semitic language
U
زبان سامی
scythian
U
زبان سکایی
philologist
U
زبان شناس
pl. language
U
زبان پی ال وان
pl/
U
زبان پی ال وان
lingoes
U
زبان ویژه
lolls
U
زبان بیرون
philologically
U
زبان شناختی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com