Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unaccounted
U
بحساب نیامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
uncharged
U
بحساب هزینه نیامده
Other Matches
azymic
U
ور نیامده
azyme
U
نان ور نیامده
irredenta
U
از گرو در نیامده
Hasnt she come then ?
U
مگر نیامده ؟
he has not come
U
نیامده است
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
unearned
U
از طریق کار به دست نیامده
inopinate
U
غیر مترقب بقکر نیامده
terra incognita
U
قطعه زمین از گرو در نیامده
oatcake
U
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
dead freight
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
to carry to a
U
بحساب بردن
To take into account (consideration).
U
بحساب آوردن
the investigation of accounts
U
رسیدگی بحساب
on the map
U
بحساب اوردنی
on my own account
U
بحساب خودم
make little of
U
بحساب نیاوردن
fix
U
بحساب کسی رسیدن
to go for nothing
U
هیچ بحساب امدن
to pay in
U
بحساب بانک گذاشتن
fixes
U
بحساب کسی رسیدن
scores
U
حساب کردن بحساب اوردن
Put it on my account. I'll foot the bill. Charge it to me.
بحساب من بگذار
[پای من حساب کن ]
They consider him as an outsider .
U
اورا غریبه بحساب می آورند
I reckon she is twenty.
U
بحساب من بیست سالش است
score
U
حساب کردن بحساب اوردن
to count for lost
U
از دست رفته بحساب آوردن
scored
U
حساب کردن بحساب اوردن
The campaign was considered to have failed.
U
مبارزه
[انتخاباتی]
شکست خورده بحساب آورده شد.
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Is that enough to be a problem?
U
آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account.
U
من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
veil of money
U
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
to regard somebody
[something]
as something
U
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
on your own account
U
بابت خود
[بحساب خود]
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com