English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
nattily U ماهرانه
aptly U ماهرانه
subtle U ماهرانه
subtler U ماهرانه
subtlest U ماهرانه
adeptly U ماهرانه
handily U ماهرانه
masterly U ماهرانه
proficiently U ماهرانه
skilfully U ماهرانه
artfully U ماهرانه
skifully U ماهرانه
tactically U ماهر ماهرانه
artful U ماهرانه صنعتی
facilely U به نرمی ماهرانه
hard sell U فروش ماهرانه
tactical U ماهر ماهرانه
tactics U رهبری ماهرانه
workmanlike U استادانه ماهرانه
workmanly U ایستادانه ماهرانه
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
pour it on thick <idiom> U ماهرانه چاپلوسی کردن از
passed U گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
pase U گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
passes U گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
pass U گذراندن ماهرانه گاو از کنارگاوباز با حرکت شنل
plays U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
play U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing U شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
proficiency U مهارت
technique U فن مهارت
credential U مهارت
skill U مهارت
techniques U مهارت
techniques U فن مهارت
technique U مهارت
dextrously U به مهارت
inexpert U بی مهارت
gripe U مهارت
skilless U بی مهارت
expertise U مهارت
masterkiness U مهارت
light handedness U مهارت
handiness U مهارت
competence U مهارت
skill less U بی مهارت
expertise U مهارت
qualification U مهارت
deftness U مهارت
adroitness U مهارت
adeptness U مهارت
proficiency pay U حق مهارت
unskillful U بی مهارت
artifices U مهارت
workmanship U مهارت
maladroit U بی مهارت
executes U مهارت
sophistication U مهارت
executing U مهارت
executed U مهارت
execute U مهارت
ingenuity U مهارت
ham-fisted U بی مهارت
ham fisted U بی مهارت
grooves U مهارت
inapt U بی مهارت
know-how U مهارت
facility U مهارت
unskilled U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
artifice U مهارت
skill U مهارت
incompetent U بی مهارت
groove U مهارت
knack U مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
weed U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
jessie U آدم بی مهارت
motor skill U مهارت حرکتی
manual skill U مهارت دستی
natatorial skill U مهارت در شنا
wet U آدم بی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
salesmanship U مهارت در فروشندگی
sport skill U مهارت ورزشی
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
mollycoddle U آدم بی مهارت
wimp U آدم بی مهارت
skill level U پایه مهارت
fine skill U مهارت فریف
skill learning U مهارت اموزی
softie/softy U آدم بی مهارت
wuss(y) U آدم بی مهارت
sissy U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
versatility U روانی مهارت
qualification U مهارت فنی
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
seamanship U مهارت در دریانوردی
manipulation U انجام با مهارت
proficiency U مهارت تخصص
tact U کاردانی مهارت
craft U مهارت نیرنگ
jessy U آدم بی مهارت
competence U مهارت فنی
credential U مهارت فنی
qualification U مهارت فنی
skill U مهارت فنی
qualify U کسب مهارت
qualifies U کسب مهارت
tactless U بی مهارت بی سلیقه
human skill U مهارت انسانی
qualification U کسب مهارت
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
fundamental skill U مهارت بنیادی
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
expertness U خبرویت مهارت
crafts U مهارت نیرنگ
combat proficiency U مهارت رزمی
dauber U نقاش بی مهارت
wonderwork U کار عجیب مهارت
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
mastered U کسب مهارت کردن
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
skill U مهارت عملی داشتن
skill level U پایه مهارت فنی
showboating U نمایش دادن مهارت
master U کسب مهارت کردن
seaman ship U مهارت در راندن قایق
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
qualification record U پرونده مهارت فنی
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
facileness U مهارت عدم ثبات
masters U کسب مهارت کردن
fine art U هر مهارت هنری وفریف
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
surfmanship U مهارت در موج سواری
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
spiller U خوش شانسی نه مهارت
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
technique U اصول مهارت روش فنی
techniques U اصول مهارت روش فنی
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com