Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
equitable estate
U
در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
esquire
U
مالک زمین ارباب
deforce
U
بزورمالی را از مالک گرفتن
identity matrix
U
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
usurped
U
غصبی
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
put the ball on the floor
U
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
fair catch
U
بل گرفتن توپ لگدزده یا بلندشده از زمین یا پرتاب شده
fields
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
box
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
boxes
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
lifts
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
holds
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold
U
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
incoming
U
وارده
imported
U
کالای وارده
import
U
کالای وارده
importing
U
کالای وارده
actual total loss
U
کل زیان وارده
average particular
U
خسارت وارده بر کشتی
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
loss
U
خسارات
damages
U
خسارات
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
accident damage to property
U
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
injuries to head or face
U
جراحات وارده به سرو صورت
particular average
U
خسارات جزئی
liable for damages
U
مسئول خسارات
inflict
U
واردکردن خسارات
inflicted
U
واردکردن خسارات
inflicting
U
واردکردن خسارات
damage assessment
U
تعیین خسارات
damage control
U
کنترل خسارات
damage criteria
U
میزان خسارات
unliquidated damages
U
خسارات معنوی
inflicts
U
واردکردن خسارات
swingeing damages
U
خسارات زیاد
inputted
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
damage control bills
U
دستورالعمل کنترل خسارات
damage control
U
کنترل کردن خسارات
damage control book
U
راهنمای کنترل خسارات
with particular average
U
مشمول خسارات خاص
free of general average
U
معاف از خسارات عمومی
free of particular average
U
معاف از خسارات جزئی
photon
U
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
novus actus intervenieus
U
قطع سلسله علیت در خسارات
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
unliquidated damages
U
خسارات غیرقابل براورد به پول
area damage control party
U
گروه کنترل خسارات منطقه
besides
<adv.>
U
بعلاوه
additionally
<adv.>
U
بعلاوه
what is more
<adv.>
U
بعلاوه
further
U
بعلاوه
furthered
U
بعلاوه
furthering
U
بعلاوه
also
[moreover]
<adv.>
U
بعلاوه
furthermore
<adv.>
U
بعلاوه
aside from that
<adv.>
U
بعلاوه
adside from
U
بعلاوه
further
[moreover]
<adv.>
U
بعلاوه
as well as
U
بعلاوه
in a. to
U
بعلاوه
as well
U
بعلاوه
furthers
U
بعلاوه
again
U
بعلاوه
plus
U
بعلاوه
on to
<adv.>
U
بعلاوه
on top of that
<adv.>
U
بعلاوه
beyond that
<adv.>
U
بعلاوه
over and above
<adv.>
U
بعلاوه
withal
U
بعلاوه
on top of this
<adv.>
U
بعلاوه
in addition
<adv.>
U
بعلاوه
on top of
<idiom>
U
بعلاوه
moreover
<adv.>
U
بعلاوه
therewith
U
بعلاوه
forby
<adv.>
U
بعلاوه
forbye
U
بعلاوه
therewithal
U
بعلاوه
far
U
بعلاوه
likewise
U
هم بعلاوه
supra
U
بعلاوه
into the bargain
U
بعلاوه
thereto
U
بعلاوه
inflicting
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
The losses run into hundreds of thousands.
U
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
inflicted
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicts
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict
U
وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
too
U
بعلاوه نیز
farther
U
بعلاوه قدری
besides
U
بعلاوه نزدیک
also
U
همینطور بعلاوه
plus signs
U
علامت بعلاوه
plus sign
U
علامت بعلاوه
with costs
U
بعلاوه هزینه دادرسی
beside
U
دریک طرف بعلاوه
cost plus
U
بعلاوه سود معینی
One plus one is
[equal]
two.
U
یک بعلاوه یک برابر
[است با]
دو.
contributions
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
barratry
U
خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
cost plus a fixed fee
U
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
hook's law
U
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
weapon selector
U
مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
unidirectional composite
U
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
kidneys
U
کلیه
kidney
U
کلیه
all-
U
کلیه
all
U
کلیه
reins
U
کلیه ها
kelvin
U
درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
all hands
U
کلیه پرسنل
all men
U
کلیه مردم
paranephric
U
مجاور کلیه
renal
U
وابسته به کلیه ها
all arms
U
کلیه نیروها
floating kidney
U
کلیه متحرک
reniform
U
شبیه کلیه
renal gravel
U
حصات کلیه
renal gravel
U
ریک کلیه
entireforce
U
کلیه قوا
reniform
U
کلیه مانند
nephralgia
U
قولنج کلیه
renal calculus
U
ریگ کلیه
entireforce
U
کلیه نیرو
nephroptosis
U
کلیه متحرک
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
having
U
مالک
possessor
U
مالک
proprietress
U
مالک
owners
U
مالک
have
U
مالک
proprietresses
U
مالک
proprietor
U
مالک
landed
U
مالک
ownerless
U
بی مالک
proprietors
U
مالک
owner
U
مالک
possessors
U
مالک
owner of a property
U
مالک
landlord
U
مالک
angel
U
مالک
angels
U
مالک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com