Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fish cake
U
نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
compatible
U
با هم درست کار می کنند
koumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
meat safe
U
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
musette
U
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
manil hemp
U
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
resurection pie
U
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
picalilli
U
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
comparator
U
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
matelote
U
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
bibulous
U
باده دوست باده نوش
frostwork
U
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
patagonia
U
ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
Cornish
U
وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
transpontine
U
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
st helena
U
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
latium
U
ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
mistral
U
باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
pampa
U
جلگه پهناورسبزو بی درخت درجنوب رود درامریکای جنوبی
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
wine
U
باده
wines
U
باده
the juice of the grape
U
باده
oenologist
U
باده شناس
guzzler
U
باده خوار
canned
U
مست باده
rummer
U
جام باده
oenomel
U
باده انگبینی
oenology
U
باده شناسی
benders
U
باده پرستی
bender
U
باده پرستی
oenomeeter
U
باده سنج
guzzler
U
باده خور
libertine
U
باده گساروعیاش
bacchant
U
باده پرست
chalices
U
جام باده
menad
U
زن باده گسار
vinosity
U
باده گساری
vinous
U
ماننده باده
vinous flavour
U
مزه باده
bacchvs
U
رب النوع باده
quaffer
U
باده گسار
toper
U
باده گسار
wino
U
باده پرست
wineshop
U
باده فروشی
malt worm
U
باده خور
to drink wine
U
باده نوشیدن
maenad
U
زن باده گسار
chalice
U
جام باده
libertines
U
باده گساروعیاش
sherry cobbler
U
باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
wine bibber
U
باده نوش میگسار
bacchus
U
رب النوع شراب و باده
bacchantic
U
وابسته به باده گساری
muscadine
U
باده انگور مشک
Intoxicated with pride .
U
مست باده غرور
puncheon
U
بشکه یاخمره باده
bacchanalia
U
جشن باده گساری
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
barkeep
U
باده فروش صاحب میکده
magnum
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
pledge
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
barkeeper
U
باده فروش صاحب میکده
greybeard
U
کوزه سنگی برای باده
magnums
U
بطری که دو باده در ان جای گیرد
pledge
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledged
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledges
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledges
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledged
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledging
U
باده نوشی بسلامتی کسی
pledging
U
بسلامتی کسی باده نوشیدن
bacchanal
U
الههء باده وباده پرستی
sangaree
U
باده قرمز ادویه زده
stum
U
شیره انگور باده تازه
toasted
U
باده نوشی بسلامتی کسی
toasting
U
باده نوشی بسلامتی کسی
toasts
U
باده نوشی بسلامتی کسی
toast
U
باده نوشی بسلامتی کسی
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
bacchanalian
U
وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
wine cooper
U
کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
supernaculum
U
باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
pom
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
poms
U
یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
ithyphallic
U
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
sweetness
U
شیرینی
goodies
U
شیرینی
sweetmeat
U
شیرینی
goody
U
شیرینی
amiability or amiableness
U
شیرینی
sugar candy
U
شیرینی
sweet stuff
U
شیرینی
pastries
U
شیرینی
mellifluence
U
شیرینی
melodiousness
U
شیرینی
saccharinity
U
شیرینی
amiability
U
شیرینی
lolipops
U
شیرینی
sugars
U
شیرینی
love liness
U
شیرینی
sugar
U
شیرینی
patisserie
U
شیرینی
patisseries
U
شیرینی
bonbon
U
شیرینی
nicy
U
شیرینی
confections
U
شیرینی
confection
U
شیرینی
loveliness
U
شیرینی
marzipan
U
شیرینی
confetti
U
شیرینی
pastry
U
شیرینی
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
confectioner
U
شیرینی فروش
wafer
U
شیرینی پنجرهای
kissing comfit
U
شیرینی معطر
cookies
U
شیرینی بیسکویت
blintz
U
نوعی شیرینی
bakemeat
U
نان شیرینی
cookie
U
شیرینی خشک
blintze
U
نوعی شیرینی
sweetmeat
U
شیرینی جات
wafers
U
شیرینی پنجرهای
cracker
U
یکجور شیرینی
box suitmeats
U
جعبه شیرینی
baked meat
U
نان شیرینی
confectioners
U
شیرینی فروش
crackers
U
یکجور شیرینی
cookies
U
شیرینی خشک
confectionary
U
شیرینی سازی
sugared
U
شیرینی زده
ingratiation
U
خود شیرینی
cooky
U
شیرینی بیسکویت
cookie
U
شیرینی بیسکویت
elecampane
U
نوعی شیرینی
tucking
U
شیرینی مربا
tuck
U
شیرینی مربا
freshness
U
شیرینی بی نمکی
puff pastry
U
شیرینی پفکی
sweet tooth
U
علاقمند به شیرینی
sweet tooth
U
شیرینی دوست
custard pie
U
یکجور شیرینی
tucks
U
شیرینی مربا
cooky
U
شیرینی خشک
corn ball
U
شیرینی چس فیل
costs arabicus
U
قسط شیرینی
kuchen
U
نان شیرینی کاکائودار
marchpane
U
نان شیرینی بادامی
pastes
U
نوعی شیرینی چسباندن
paste
U
نوعی شیرینی چسباندن
pasted
U
نوعی شیرینی چسباندن
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
minting
U
شیرینی معطر با نعناع
mints
U
شیرینی معطر با نعناع
minted
U
شیرینی معطر با نعناع
mint
U
شیرینی معطر با نعناع
marshmallows
U
نوعی شیرینی خمیرمانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com