English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
client U ایستگاه پردازشگر
clients U ایستگاه پردازشگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
Other Matches
front end processor U پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
processor U پردازشگر
central processor U پردازشگر مرکزی
satellite processor U پردازشگر پیرو
peripheral processor U پردازشگر جنبی
language processor U پردازشگر زبان
array processor U پردازشگر ارایه
macro processor U درشت پردازشگر
bit slice processor U پردازشگر قطعه بیتی
raster image processor U پردازشگر تصویر شبکهای
processor dtate word U کمله وضعیت پردازشگر
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
global U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
edp U پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
software U هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
stations U ایستگاه
stand U ایستگاه
site U ایستگاه
sited U ایستگاه
sites U ایستگاه
station U ایستگاه
stationed U ایستگاه
control cubicle U ایستگاه فرمان
broadcasting station U ایستگاه رادیو
broadcast station U ایستگاه فرستنده
ambulance station U ایستگاه امبولانس
height of site U ارتفاع ایستگاه
air way station U ایستگاه کنترل
known datum point U ایستگاه معلوم
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
base end station U ایستگاه عقب
bus bay U ایستگاه اتوبوس
ground position U ایستگاه زمینی
coast station U ایستگاه ساحلی
climatological station U ایستگاه هواشناسی
control station U ایستگاه کنترل
exposure station U ایستگاه هوایی
forward station U ایستگاه جلو
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
reading station U ایستگاه خواندن
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
cabstand U ایستگاه درشکه
loading station U ایستگاه بارگیری
railway station U ایستگاه قطار
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
tracking stations U ایستگاه ردیابی
tracking station U ایستگاه ردیابی
wireless station U ایستگاه بی سیم
master station U شاه ایستگاه
master station U ایستگاه اصلی
orienting station U ایستگاه توجیه
relay station U ایستگاه رله
relay station U ایستگاه واسطه
remote station U ایستگاه دوردست
slave station U ایستگاه فرعی
space platform U ایستگاه فضایی
station house U ایستگاه کلانتری
substation U ایستگاه فرعی
substation U خرده ایستگاه
tide station U ایستگاه جزر و مد
traverse station U ایستگاه پیمایش
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
stops U ایستگاه نقطه
wayside U ایستگاه فرعی
stopping U ایستگاه نقطه
workstation U ایستگاه کاری
bus stop U ایستگاه اتوبوس
stop U ایستگاه نقطه
police station U ایستگاه پلیس
terminus U ایستگاه نهایی
stand U بساط ایستگاه
weather stations U ایستگاه هواشناسی
bus stops U ایستگاه اتوبوس
terminuses U ایستگاه نهایی
weather station U ایستگاه هواشناسی
space station U ایستگاه فضایی
space stations U ایستگاه فضایی
stopped U ایستگاه نقطه
police stations U ایستگاه پلیس
stationmasters U رئیس ایستگاه
workstations U ایستگاه کاری
stationmaster U رئیس ایستگاه
station master U رئیس ایستگاه
power station U ایستگاه مولدنیرو
power stations U ایستگاه مولدنیرو
pumping station U ایستگاه تلمبه زنی
net control U ایستگاه کنترل شبکه
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
stopped U متوقف کردن ایستگاه
professional workstation U ایستگاه کار حرفهای
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
railway station U ایستگاه راه اهن
rain gauge station U ایستگاه باران سنجی
stops U متوقف کردن ایستگاه
Where is the bus stop? U ایستگاه اتوبوس کجاست؟
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
stopping U متوقف کردن ایستگاه
way station U ایستگاه رله مخابراتی
stationed U ایستگاه اتوبوس وغیره
trig point U ایستگاه مثلث بندی
triangulation station U ایستگاه مثلث بندی
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
station house U ایستگاه راه اهن
remote station U ایستگاه راه دور
remote station U ایستگاه دور دست
base line end station U ایستگاه انتهایی خط مبنا
rawinsonde U ایستگاه راوین سوند
How many stops are there to ... ? چند ایستگاه تا ... هست؟
high power radio station U ایستگاه رادیویی بزرگ
stop U متوقف کردن ایستگاه
alert station U ایستگاه اماده باش
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
firehouse U ایستگاه اتش نشانی
weather station U ایستگاه هوا شناسی
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
cleaning station U ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
astronomic station U ایستگاه دیدبانی نجومی
fire stations U ایستگاه اتش نشانی
courier transfer station U ایستگاه تعویض پیک
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
alert station U ایستگاه اعلام خطر
fire station U ایستگاه اتش نشانی
weather stations U ایستگاه هوا شناسی
relays U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
station log U دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
transit station U ایستگاه عبوری راه اهن
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the nearest underground station? U نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
Where's the railway station? U ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station U به طرف ایستگاه راه آهن
International Space Station [ISS] U ایستگاه فضایی بین المللی
How far is the bus stop ? U تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
uplink U خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
radio range station U ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
relay U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed U ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
floating mark U نقاط ایستگاه برجسته بینی
forward air control post U ایستگاه کنترل هوایی جلو
track [American E] U سکوی ایستگاه راه آهن
consolidating station U ایستگاه تکمیل کننده بار
high frequency radio station U ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
secondary U وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
depots U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
screening elevation U زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
depot U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
stuck beacon U ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
to pull out U از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
outstation U ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
in the centre near the railway station U در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
Take me to the main railway station! U مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
station U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
Drop me off in front of the train station! U من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
stationed U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
reference station U ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
stations U وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
r method U روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
accomodation train راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
remotest U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remoter U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote U ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com