Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
actual state of affairs
U
اوضاع فصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disjunctive
U
فصلی
capitular
U
فصلی
seasonal
U
فصلی
seasonally
U
فصلی
conditions
U
اوضاع
circumstances
U
اوضاع
seasonal fluctuation
U
نوسانات فصلی
seasonal worker
U
کارگر فصلی
seasonal work
U
کار فصلی
seasonal variations
U
تغییرات فصلی
seasonal unemployment
U
بیکاری فصلی
seasonal storage
U
مخزن فصلی
seasonal index
U
شاخص فصلی
seasonal fluctuations
U
نوسانات فصلی
ephemeral stream
U
رود فصلی
seasonal adjustment
U
تعدیلات فصلی
seasonal adjustments
U
تعدیلهای فصلی
season tickets
U
بلیط فصلی
season ticket
U
بلیط فصلی
campaigned
U
مسابقههای فصلی
campaigns
U
مسابقههای فصلی
campaigning
U
مسابقههای فصلی
campaign
U
مسابقههای فصلی
weather
U
اوضاع جوی
weathered
U
اوضاع جوی
vicissitudes of time
U
تغییر اوضاع
weathers
U
اوضاع جوی
conditions
U
شرایط اوضاع
actual state of affairs
U
اوضاع کنونی
pollenosis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hayfever
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hay fever
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
allergic rhinitis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
pollinosis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
disjunctive
U
دارای دو شق مختلف فصلی
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
In the light of present circumstances.
U
باتوجه به اوضاع کنونی
low water mark
U
منتهای بدی اوضاع
How do you predict(view)the situation?
U
اوضاع را چگونه می بینی ؟
anarchical
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
the lie of the land
U
چگونگی اوضاع مهثب
anarchic
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
it is quite another story now
U
اوضاع اکنون دگرگون
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
geophysics
U
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion).
U
اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
to prefix a chapter to a book
U
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
opportunism
U
به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
sonde
U
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
gandey dancer
U
کارگر فصلی کارگر سیار
rabal
U
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com