Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is pregnant(expecting).
U
آبستن (باردار) است
She is nine months gone ( pegnant).
U
نه ماه آبستن است
natural disaster
U
حوادث طبیعی بد
accident prevention
U
پیشگیری از حوادث
accident insurance
U
بیمه حوادث
the course of events
U
جریان حوادث
meteorgraph
U
حوادث جوی
goings on
U
اتفاقات حوادث
sequence of events
U
رشته حوادث
all risk insurance
U
بیمه تمام حوادث
current of everts
U
روش یا جریان حوادث
meteoric phenomena
U
رویداها یا حوادث جوی
eventfully
U
با داشتن حوادث و اتفاقات
march of events
U
جریان یا سیر حوادث
incidence rate
U
میزان حوادث و تصادفات
circumstances
U
اوضاع
conditions
U
اوضاع
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
dopester
U
پیش بینی حوادث سیاسی
acts of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
act of God
U
قوه جابره حوادث غیرمترقبه
natural phenomena
U
حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
vicissitudes of time
U
تغییر اوضاع
weather
U
اوضاع جوی
weathered
U
اوضاع جوی
actual state of affairs
U
اوضاع کنونی
actual state of affairs
U
اوضاع فصلی
weathers
U
اوضاع جوی
conditions
U
شرایط اوضاع
forecast
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
fatidic
U
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
forecasted
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecasts
U
پیش بینی وضع هوا یا حوادث
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
the lie of the land
U
چگونگی اوضاع مهثب
In the light of present circumstances.
U
باتوجه به اوضاع کنونی
How do you predict(view)the situation?
U
اوضاع را چگونه می بینی ؟
low water mark
U
منتهای بدی اوضاع
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
it is quite another story now
U
اوضاع اکنون دگرگون
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
anarchical
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
anarchic
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
geophysics
U
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion).
U
اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
opportunism
U
به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
sonde
U
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
tragicomic
U
حاوی حوادث حزن اور وخنده اور
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
rabal
U
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
pictorial rug
U
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com