English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
critical magnitude U اندازه بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
critical coupling U کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
critical U بحرانی
climacteric U بحرانی
decretory U بحرانی
critical limit U حد بحرانی
decretive U بحرانی
acute U بحرانی
marginal U بحرانی
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
critical flow U جریان بحرانی
critical period U دوره بحرانی
critical amplification U تقویت بحرانی
juncture U موقع بحرانی
Critical Regonalism U منطقه ی بحرانی
critical activity U فعالیت بحرانی
critical altitude U ارتفاع بحرانی
critical angle U زاویه بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
cretical flow U جریان بحرانی
critical temperature U دمای بحرانی
critical speed U سرعت بحرانی
critical resistance U مقاومت بحرانی
critical region U منطقه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical pressure U فشار بحرانی
critical value U ارزش بحرانی
critical valve U مقدار بحرانی
nicks U موقع بحرانی
nicking U موقع بحرانی
nicked U موقع بحرانی
nick U موقع بحرانی
critical pollution U الودگی بحرانی
critical U حیاتی بحرانی
critical depth U عمق بحرانی
critical height U بلندی بحرانی
critical height U ارتفاع بحرانی
exigent U فشاراور بحرانی
critical density U چگالی بحرانی
razor edge U موقعیت بحرانی
critical heat flux U شارحرارتی بحرانی
critical damping U خفیدگی بحرانی
critical damping U میرائی بحرانی
critical velocity U سرعت بحرانی
critical frequency U فرکانس بحرانی
critical isotherm U هم دمای بحرانی
critical coupling U تزویج بحرانی
critical assembly U ترتیب بحرانی
critical area U ناحیه بحرانی
critical path U مسیر بحرانی
critical current U شدت بحرانی
critical mass U جرم بحرانی
critical point U نقطه بحرانی
acritical U غیر بحرانی
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
critical degree of polymerization U درجه بحرانی بسپارش
flood stage U تراز بحرانی طغیان
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
critical date U مدت زمان بحرانی
critical anode distance U فاصله بحرانی اندی
critical resistance U مقدار مقاومت بحرانی
thermal critical point U نقطه ی بحرانی حرارتی
critical backing pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critical closing speed U سرعت بحرانی پایین
critical concentration U میزان تمرکز بحرانی
critical deformation U تغییر شکل بحرانی
critical molecular mass U جرم مولکولی بحرانی
critically U بطور بحرانی یا وخیم
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
critical grid voltage U ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current U جریان بحرانی شبکه
cpm U روش مسیر بحرانی
critical grid current U شدت بحرانی شبکه
critical wave legth U طول موج بحرانی
critical path method U روش مسیر بحرانی
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
critical angle of attack U زاویه حمله بحرانی
critcal fore pressure U فشار حد خلاء بحرانی
critical path analysis U تحلیل مسیر بحرانی
supercritical fluid chromatography U کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
to recover from something U جبران کردن [مثال از بحرانی]
to recover from something U ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
critical cooling rate U میزان سرد کنندگی بحرانی
critical heat flux ratio U نسبت شار حرارتی بحرانی
critical grid bias U ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
epitasis U دوره بحرانی وشدت مرض
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
to recover from something U به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. U هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c U chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
to turn the corner <idiom> U بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass U spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
s.f.c/m.s U mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
zero hour U لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
to size up U اندازه
extent U اندازه
dealt U اندازه
degrees U اندازه
indefinite U بی اندازه
deals U اندازه
symmetric U هم اندازه
soupcon U اندازه کم
so far forth U تا ان اندازه
measurement U اندازه
isometric U هم اندازه
degree U اندازه
isometrics U هم اندازه
quantum U اندازه
metres U اندازه
what U چه اندازه
gauged U اندازه
beyond measure U بی اندازه
fitted U اندازه
gauge U اندازه
screamingly U بی اندازه
bulk U اندازه
immoderately U بی اندازه
inordinate U بی اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
attack size U اندازه تک
gauges U اندازه
metre U اندازه
equals U : هم اندازه
equalling U : هم اندازه
equalled U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
equaled U : هم اندازه
equal U : هم اندازه
what is your size? U اندازه
immensely U بی اندازه
immense U بی اندازه
in part <idiom> U تا یک اندازه
dimensions U اندازه
meter U اندازه
measurements U اندازه
meters U اندازه
gauge=gage U اندازه
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
rather U تا یک اندازه
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
dimension U اندازه
magnitude U اندازه
floor length U اندازه کف
infintesimal U بی اندازه
hecatompet U [اندازه صد پا]
tracts U اندازه
measurer U اندازه
isodiametric U هم اندازه
inordinately U بی اندازه
sizes U اندازه
deal U اندازه
immeasurable U بی اندازه
measure U اندازه
tract U اندازه
size U اندازه
fixes U که اندازه کلمه
screen size U اندازه صفحه
fix U که اندازه کلمه
scale factor U ضریب اندازه
scale of project U اندازه طرح
gaging U اندازه گیری
how much U چقدر چه اندازه
partly U تایک اندازه
fit size U اندازه مناسب
remedial measure U اندازه کمکی
ample U بیش از اندازه
gauger U اندازه گیر
file size U اندازه فایل
fractional size U اندازه کسری
fitting allowance U کاملا" اندازه
installation dimension U اندازه نصب
full scale U اندازه طبیعی
gage U اندازه نما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com