English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wave motion U انتشار موج
wave propagation U انتشار موج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
answer U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
circulation U انتشار جریان
circulations U انتشار جریان
spread U منتشر شدن انتشار
spreads U منتشر شدن انتشار
diffusion U انتشار پخش
diffusion U انتشار
diffusion U انتشار نور
circulate U انتشار دادن رواج دادن
circulated U انتشار دادن رواج دادن
circulates U انتشار دادن رواج دادن
incidence U انتشار
broadcast U انتشار
broadcasts U انتشار
sounding board U عامل انتشار عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
publish U انتشار دادن
published U انتشار دادن
publishes U انتشار دادن
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission U انتشار امواج
emission U انتشار
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions U انتشار امواج
emissions U انتشار
promulgation U انتشار
publicity U انتشار
spreading U انتشار
noise U انتشار دادن
noises U انتشار دادن
propagate U انتشار دادن پخش کردن
propagated U انتشار دادن پخش کردن
propagates U انتشار دادن پخش کردن
propagating U انتشار دادن پخش کردن
issue U انتشار دادن
issue U انتشار دادن صدور
issue U انتشار
issued U انتشار دادن
issued U انتشار دادن صدور
issued U انتشار
issues U انتشار دادن
issues U انتشار دادن صدور
issues U انتشار
report U انتشار
reported U انتشار
reports U انتشار
currencies U انتشار
currency U انتشار
omission U انتشار
omissions U انتشار
dispersion U انتشار
newsworthy U قابل انتشار
dissemination U انتشار
dissemination U انتشار اخبار انتشار اطلاعات
advertised U اعلان کردن انتشار دادن
advertises U اعلان کردن انتشار دادن
promulgate U انتشار دادن ترویج کردن
promulgated U انتشار دادن ترویج کردن
promulgates U انتشار دادن ترویج کردن
promulgating U انتشار دادن ترویج کردن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
publication U انتشار
publications U انتشار
proclamation U انتشار
proclamations U انتشار
irradiation U انتشار
antenna pattern U انتشار انتن
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
circulative U انتشار دهنده یا یابنده
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
diasy chain U انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
diffusible U قابل انتشار
diffusion coefficient U ضریب انتشار
effluence U انتشار
efflux U انتشار بخارج جریان
effluxion U انتشار
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
electron emmission U انتشار الکترون
electronic emission U انتشار الکترونها
emissivity U قابلیت انتشار
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
image speard U انتشار تصویر
immission U انتشار خارجی
issuable U قابل صدور انتشار دادنی
Other Matches
newsreader U انتشار
issuance U انتشار
progation U انتشار
propagation U انتشار
pervasion U انتشار
publishment U انتشار
promulgation of the laws U انتشار قوانین
propagandize U انتشار دادن
to bruit abroad انتشار دادن
sound propagation U انتشار صوت
thought broadcasting U انتشار فکر
propagation sequence U تسلسل انتشار
light emission U انتشار نور
load spread U انتشار نیرو
money creation U انتشار پول
velocity of propagation U سرعت انتشار
propagation delay U تاخیر انتشار
republication U انتشار مجدد
propagation sequence U مرحله انتشار
propagation constant U ثابت انتشار
advertise U انتشار دادن
error propagation U انتشار خطا [ریاضی]
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
soundboard U عامل انتشار عقاید
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
whispering campaign U انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com