English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic emission U انتشار الکترونها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dissemination U انتشار اخبار انتشار اطلاعات
electron impact U تصادم الکترونها
electron impact U برخورد الکترونها
electron discharge U تخلیه الکترونها
electron density U چگالی الکترونها
electron current U سیلان الکترونها
electron current U جریان الکترونها
electron vibrations U ارتعاش الکترونها
electron theory U نظریه الکترونها
electron velocity U سرعت الکترونها
electron physics U فیزیک الکترونها
electron vibrations U نوسان الکترونها
electronic current U جریان الکترونها
thermionic U مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
random U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly U حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
ammeter U دستگاه اندازه گیری شدت جریان الکترونها
field emission U پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
chapman region U منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
issues U انتشار
publication U انتشار
currencies U انتشار
publications U انتشار
dissemination U انتشار
report U انتشار
dispersion U انتشار
omissions U انتشار
omission U انتشار
currency U انتشار
reported U انتشار
reports U انتشار
proclamation U انتشار
pervasion U انتشار
progation U انتشار
propagation U انتشار
effluence U انتشار
effluxion U انتشار
publishment U انتشار
irradiation U انتشار
proclamations U انتشار
issuance U انتشار
issue U انتشار
broadcast U انتشار
emissions U انتشار
promulgation U انتشار
diffusion U انتشار
publicity U انتشار
spreading U انتشار
incidence U انتشار
broadcasts U انتشار
emission U انتشار
issued U انتشار
newsreader U انتشار
published U انتشار دادن
diffusible U قابل انتشار
diffusion coefficient U ضریب انتشار
publish U انتشار دادن
electron emmission U انتشار الکترون
load spread U انتشار نیرو
immission U انتشار خارجی
image speard U انتشار تصویر
money creation U انتشار پول
circulation U انتشار جریان
promulgation of the laws U انتشار قوانین
propagandize U انتشار دادن
circulations U انتشار جریان
diffusion U انتشار پخش
diffusion U انتشار نور
light emission U انتشار نور
publishes U انتشار دادن
propagation constant U ثابت انتشار
propagation delay U تاخیر انتشار
emissivity U قابلیت انتشار
thought broadcasting U انتشار فکر
to bruit abroad انتشار دادن
velocity of propagation U سرعت انتشار
wave motion U انتشار موج
advertise U انتشار دادن
newsworthy U قابل انتشار
issue U انتشار دادن
issued U انتشار دادن
issues U انتشار دادن
noises U انتشار دادن
wave propagation U انتشار موج
propagation sequence U تسلسل انتشار
propagation sequence U مرحله انتشار
antenna pattern U انتشار انتن
emission U انتشار امواج
emissions U انتشار امواج
noise U انتشار دادن
sound propagation U انتشار صوت
republication U انتشار مجدد
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
error propagation U انتشار خطا [ریاضی]
sounding boards U عامل انتشار عقاید
soundboard U عامل انتشار عقاید
circulative U انتشار دهنده یا یابنده
issues U انتشار دادن صدور
issue U انتشار دادن صدور
issued U انتشار دادن صدور
conductivity U ضریب هدایت یا انتشار
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
efflux U انتشار بخارج جریان
spread U منتشر شدن انتشار
spreads U منتشر شدن انتشار
sounding board U عامل انتشار عقاید
promulgates U انتشار دادن ترویج کردن
propagates U انتشار دادن پخش کردن
propagating U انتشار دادن پخش کردن
promulgating U انتشار دادن ترویج کردن
promulgated U انتشار دادن ترویج کردن
promulgate U انتشار دادن ترویج کردن
advertises U اعلان کردن انتشار دادن
advertised U اعلان کردن انتشار دادن
propagated U انتشار دادن پخش کردن
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
issuable U قابل صدور انتشار دادنی
diasy chain U انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
propagate U انتشار دادن پخش کردن
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
whispering campaign U انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
histogram U نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
answer U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answering U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered U tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
copyrights U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyright U حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
emitter coupled logic U طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
beta test U گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
excitation U انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
huygen's principle U قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulated U انتشار دادن رواج دادن
circulate U انتشار دادن رواج دادن
circulates U انتشار دادن رواج دادن
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com