Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preselect
U
انتخاب کردن مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preselection
U
انتخاب مقدماتی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
pre load
U
بار کردن مقدماتی
supercharge
U
متراکم کردن مقدماتی
prolegomenon
U
مقدماتی کلمات مقدماتی
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
basic unit training
U
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
chooses
U
انتخاب کردن
choose
U
انتخاب کردن
dial
U
انتخاب کردن
screens
U
انتخاب کردن
to have one's pick
U
انتخاب کردن
sifts
U
انتخاب کردن
electing
U
انتخاب کردن
sift
U
انتخاب کردن
to make a choice of
U
انتخاب کردن
opts
U
انتخاب کردن
elects
U
انتخاب کردن
elect
U
انتخاب کردن
screening, screenings
U
انتخاب کردن
pick out
<idiom>
U
انتخاب کردن
single
U
انتخاب کردن
opting
U
انتخاب کردن
opted
U
انتخاب کردن
choosing
U
انتخاب کردن
sifted
U
انتخاب کردن
dialed
U
انتخاب کردن
dials
U
انتخاب کردن
selected
U
انتخاب کردن
selects
U
انتخاب کردن
pitch upon
U
انتخاب کردن
mischoose
U
بد انتخاب کردن
screen
U
انتخاب کردن
dialled
U
انتخاب کردن
select
U
انتخاب کردن
opt
U
انتخاب کردن
screened
U
انتخاب کردن
designate
U
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating
U
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates
U
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
pick out
U
انتخاب کردن دریافتن
preselect
U
قبلا انتخاب کردن
reelect
U
تجدید انتخاب کردن
destine
U
قبلا انتخاب کردن
electing
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
to pitch upon something
U
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
elects
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
to ballot for
U
بارای پنهان انتخاب کردن
disfranchise
U
از حق رای یا انتخاب محروم کردن
chap
U
انتخاب کردن شکاف دادن
wale
U
تیر افقی انتخاب کردن
coopt
U
انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
selects
U
جدا کردن انتخاب کردن
to run in
U
گرفتار کردن انتخاب کردن
selected
U
جدا کردن انتخاب کردن
select
U
جدا کردن انتخاب کردن
menu item
U
یک انتخاب در فهرست انتخاب
audio
U
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
rudimental
U
مقدماتی
prodromal
U
مقدماتی
precursive
U
مقدماتی
preludial
U
مقدماتی
elementary
U
مقدماتی
prolegomenous
U
مقدماتی
prolegomenary
U
مقدماتی
tentative
U
مقدماتی
elemental
U
مقدماتی
elementarily
U
مقدماتی
prolusory
U
مقدماتی
prelusive
U
مقدماتی
preliminary
U
مقدماتی
preliminaries
U
مقدماتی
first
U
مقدماتی
preparatory
U
مقدماتی
introductory
U
مقدماتی
preparative
U
مقدماتی
proforma
U
مقدماتی
introductive
U
مقدماتی
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
elementary item
U
قلم مقدماتی
elimination heat
U
دوره مقدماتی
first cut
U
برش مقدماتی
prolusion
U
مقاله مقدماتی
introduction to physics
U
فیزیک مقدماتی
perlim
U
دوره مقدماتی
proforma invoice
U
سیاهه مقدماتی
junior high school
U
دبیرستان مقدماتی
heat
U
مسابقه مقدماتی
heats
U
مسابقه مقدماتی
basic course
U
دوره مقدماتی
preparations
U
اقدام مقدماتی
preparation
U
اقدام مقدماتی
propaedeutic
U
تعلیمات مقدماتی
propaedeutic
U
تحصیلات مقدماتی
responsions
U
ازمون مقدماتی
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
pilot study
U
بررسی مقدماتی
prime color
U
رنگ مقدماتی
economizer
U
کرمکن مقدماتی
first aid
U
کمکهای مقدماتی
basic hole
U
سوراخ مقدماتی
basic
U
اساسی مقدماتی
basic
U
مقدماتی اساسی
basics
U
مقدماتی اساسی
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
pretest
U
امتحان مقدماتی
elementary
U
مقدماتی پایهای
preselector
U
سلکتور مقدماتی
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
interlude
U
نگهداری مقدماتی
primary
U
مقدماتی اصلی
preheater
U
گرمکن مقدماتی
preliminary
U
مقدمات مقدماتی
interludes
U
نگهداری مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
rudiment
U
علوم مقدماتی
preliminary design
U
طرح مقدماتی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
primary
U
مقدماتی نخستین
bottom blown converter
U
مبدل دم مقدماتی
preliminary
U
دور مقدماتی
preceding pass
U
کالیبر مقدماتی
precompression
U
تراکم مقدماتی
forehearth
U
کوره مقدماتی
preludes
U
قسمت مقدماتی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
preliminary
U
امتحان مقدماتی
prelude
U
قسمت مقدماتی
preliminary investigation
U
بررسی مقدماتی
preliminaries
U
دور مقدماتی
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
basic training
U
اموزش مقدماتی
prep
U
مدرسه مقدماتی
preliminaries
U
مقدمات مقدماتی
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
preparative
U
کار مقدماتی
preliminaries
U
امتحان مقدماتی
proem
U
رساله مقدماتی
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
basics
U
اساسی مقدماتی
basic machine unit
U
واحد دستگاه مقدماتی
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
basic bessemer converter
U
مبدل مقدماتی بسمر
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling
U
اسید شویی مقدماتی
basic combat training
U
اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel
U
فولاد مقدماتی بسمر
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
prolusion
U
اثر هنری مقدماتی
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
eliminator
U
برنه در دور مقدماتی
basic bessemer process
U
فرایند مقدماتی بسمر
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
elementary algebra
U
جبر مقدماتی
[ریاضی]
preparatory students
U
شاگردان تهیه یا مقدماتی
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
strategic reconnaissance
U
بررسی مقدماتی وضع دشمن
basic bessemer pig iron
U
اهن خام مقدماتی توماس
protocols
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
pretest
U
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
house of delegates
U
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
microcontroller
U
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com