Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The presidensial election is the topic of the day.
U
انتخاب ریاست جمهوری موضوع روز است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
favorite son
U
نامزد ریاست جمهوری کاندیدای ریاست جمهوری
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
presidency
U
مقام یا دوره ریاست جمهوری
the common wealth of england
U
جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
index
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexed
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
indexes
U
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
prefectural
U
وابسته به مقام ریاست یادوره ریاست
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
prefecture
U
مقام ریاست دوره ریاست
preside
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presiding
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
republic
U
جمهوری
republics
U
جمهوری
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
Ukraine
U
جمهوری اوکراین
Yugoslavia
U
جمهوری یوگسلاوی
Slovenia
U
جمهوری اسلوونی
republicanize
U
جمهوری کردن
Slovakia
U
جمهوری اسلواکی
repulican
U
جمهوری خواه
proclamation of the republic
U
اعلان جمهوری
stated
U
جمهوری کشور
presidential government
U
حکومت جمهوری
stating
U
جمهوری کشور
states
U
جمهوری کشور
state
U
جمهوری کشور
state-
U
جمهوری کشور
Macedonia
U
جمهوری مقدونیه
Lithuania
U
جمهوری لیتوانی
Azerbaijan
U
جمهوری آذربایجان
Estonia
U
جمهوری استونیا
Republicans
U
جمهوری خواه
Republicans
U
جمهوری گروهی
respublica
U
کشور جمهوری
Republican
U
جمهوری گروهی
respublica
U
جمهوری کشور
Republican
U
جمهوری خواه
common wealth
U
رفاه عمومی جمهوری
united arab republic
U
جمهوری متحده عربی
Panama
U
کشور جمهوری پاناما
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
Dominican Republic
U
کشور جمهوری دمینیکان
repulican
U
عضو حزب جمهوری خواه
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
Baku
U
شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان
e c s c (european coal & steel commissio
U
فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
estonian
U
اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
latvian
U
اهل کشور جمهوری واقع برخلیج ریگا
Latvia
U
جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
Serbia
U
کشور سابق صربیا که امروزه جزء جمهوری یوگوسلاوی است
menu item
U
یک انتخاب در فهرست انتخاب
matronship
U
ریاست
matronhood
U
ریاست
generalship
U
ریاست
presidency
U
ریاست
superintendence
U
ریاست
managerial
U
ریاست
superiority
U
ریاست
directorships
U
ریاست
chairmanship
U
ریاست
chairmanships
U
ریاست
administratorship
U
ریاست
managership
U
ریاست
principalship
U
ریاست
directorship
U
ریاست
headship
U
ریاست
presidentship
U
ریاست
headships
U
ریاست
mayorship
U
ریاست شهرداری
patriarchate
U
ریاست خانواده
patriarchate
U
ریاست طایفه
superintendency
U
ریاست مدیریت
postmastership
U
ریاست پست
vice president
U
نیابت ریاست
wardenship
U
مقام ریاست
prefecture
U
اداره ریاست
to take the lead
U
ریاست کردن
to fill the chair
U
ریاست کردن
superintendence
U
ریاست مدیریت
mayoralty
U
ریاست شهرداری
superintended
U
ریاست کردن
magistrature
U
ریاست کلانتری
abbay
U
ریاست دیر
chieftaincy
U
ریاست قبیله
matronize
U
ریاست کردن
chieftainship
U
ریاست قبیله
abbotship
U
ریاست دیر
captaincy
U
ریاست بزرگتری
captainship
U
ریاست بزرگتری
command of execution
U
ریاست اجرایی
superintends
U
ریاست کردن
superintend
U
ریاست کردن
superintending
U
ریاست کردن
You sure have a nerve to ask become a director.
U
آخر تورا چه ره ریاست
presidential
U
وابسته به ریاست جمهور
prioship
U
سمت ریاست دیر
he has passed the chair
U
ریاست داشته است
abbatial or abbatical
U
مربوط به ریاست دیر
presidentship
U
مقام ریاست جمهور
bossy
U
متمایل به ریاست مابی
bossiness
U
متمایل به ریاست مابی
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
speakership
U
مقام ریاست مجلس
boss
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
take the chair
U
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
take the chair
U
ریاست انجمنی را دارا بودن
bosses
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
rectorate
U
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
deanship
U
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
bossing
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
bossed
U
برجسته کاری ریاست کردن بر
directorates
U
مقام ریاست هیئت مدیره
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
capital
U
رئیسی ریاست مابانه عمده
magistracy
U
ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
presiding
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presides
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided
U
ریاست جلسه را بعهده داشتن
head
U
ریاست داشتن بر رهبری کردن
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
masterfully
U
بطور تحکم امیز ریاست مابانه
bogota
U
نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
lead
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
leads
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
interlocking directorate
U
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
U
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
superintending
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintend
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintends
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
superintended
U
ریاست یا نظارت کردن بر اداره کردن
proposition
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
propositions
U
موضوع
text
U
موضوع
motifs
U
موضوع
mattered
U
موضوع
mattering
U
موضوع
matters
U
موضوع
themes
U
موضوع
theme
U
موضوع
subjects
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
question
U
موضوع
questioned
U
موضوع
afair
U
موضوع
questions
U
موضوع
issue
U
موضوع
motif
U
موضوع
point
U
موضوع
head
U
موضوع
subject
U
موضوع
texts
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
issues
U
موضوع
issued
U
موضوع
subjected
U
موضوع
matter
U
موضوع
object
U
موضوع
objected
U
موضوع
topic
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
topics
U
موضوع
topic
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
objecting
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
topics
U
موضوع ها
subjects
U
موضوع ها
criteria
U
موضوع
subject
[topic]
U
موضوع
objects
U
موضوع
delegacy
U
انتخاب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com