Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
participative
U
انبازی کننده همراه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
partnerships
U
انبازی
partnership
U
انبازی
fellowsh
U
انبازی
demonstrationist
U
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
secondary planet
U
همراه
company
U
همراه
non concurrent
U
نا همراه
companies
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
mid-
U
همراه با
mid
U
همراه با
participants
U
همراه
on
U
همراه
participant
U
همراه
concomitant
U
همراه
acologte
U
همراه
along
U
همراه
attendants
U
همراه
attendant
U
همراه
in company with
U
همراه
comrades
U
همراه
accompanying
U
همراه
comrade
U
همراه
bundled
U
همراه
accompanied by
U
همراه
unbundled
U
غیر همراه
good luck to you
U
خدا به همراه
to accompany
U
همراه شدن
convoys
U
همراه رفتن
attend
U
همراه بودن
go along
U
همراه رفتن
to keep company with
U
همراه بودن با
spasmodic
U
همراه با انقباضات
spasmodically
U
همراه با انقباضات
to come along
U
همراه امدن
escorting
U
همراه بدرقه
to go along
U
همراه شدن
attending
U
همراه بودن
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
escort
U
همراه بدرقه
escorted
U
همراه بدرقه
compeer
U
قرین همراه
escorts
U
همراه بدرقه
fraught
U
دارا همراه
come along with me
U
همراه من بیائید
accompany
U
همراه بودن
accompanies
U
همراه بودن
attends
U
همراه بودن
accompanied
U
همراه بودن
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
indiental music
U
موزیک همراه
bon voyage
U
خدا به همراه
convoy
U
همراه رفتن
accompanier
U
همراه مصاحب
accompanying fire
U
اتش همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
unaccompanied
U
بدون همراه
companion
U
همراه همدم
accompanying sound
U
صدای همراه
accommpanying element
U
عنصر همراه
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
sick headache
U
سردرد همراه با
associated sound
U
صدای همراه
door bundle
U
بار همراه
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
typhoons
U
توفان همراه با باران
to accompany
U
همراه کسی رفتن
typhoon
U
توفان همراه با باران
to go along
U
همراه کسی رفتن
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
savate
U
بوکس همراه با لگد
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
wave off
U
فرود همراه با سایش
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
herewith
U
همراه این نامه
bundled software
U
نرم افزار همراه
aerial cartwheel
U
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
thunderstorm
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thunderstorms
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
grand mal
U
صرع همراه با تشنج وغش
door bundle
U
بار پرتابی همراه با چترباز
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
companies
U
گروهان همراه کسی رفتن
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
to bid a persong
U
به کسی خدابه همراه گفتن
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
callithump
U
رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
real number
U
عددی که با بخش کسری همراه است .
ballet
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
ballets
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
rear takedown with outside singleleg byl
U
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
oxidative phosphorylation
U
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
multidimensional
U
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
desks
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
do
[verb]
U
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
conditivum
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
cash with order
U
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
desk
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
conditorium
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
shares
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
milk leg
U
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
strophe
U
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
blizzard
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
user
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
bundled software
U
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
bugging
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
slapstick
U
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
users
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
squire of dames
U
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
blizzards
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
bug
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
process
U
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
creptation
U
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
to play gooseberry
U
همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)
processes
U
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
female
U
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
attachment
U
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
break-dancing
U
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند
pinout
U
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
wire
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wires
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com