Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transient wave
U
امواج سیار
wander wave
U
امواج سیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
Other Matches
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
strolling
U
سیار
ambulatory
U
سیار
itinerant
U
سیار
circulating
U
سیار
wanderer
U
سیار
mobiles
U
سیار
visitant
U
سیار
mobile
U
سیار
ambulant
U
سیار
in eyre
U
سیار
rover
U
سیار
itineratly
U
بطور سیار
travelling wave
U
موج سیار
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
minstrelsy
U
نوازندگی سیار
knight errantry
U
سلحشوری سیار
knight errant
U
شوالیه سیار
rambling
U
سیار نامربوط
visitig nurse
U
پرستار سیار
itinerant justices
U
قضات سیار
wanigan
U
خانه سیار
walking delegate
U
نماینده سیار
traveling salesman
U
فروشنده سیار
on the wing
U
سیار متحرک
sales man
U
فروشنده سیار
scouter
U
پیشاهنگ سیار
chapman
U
واسطه سیار
roving gun
U
توپ سیار
bookmobile
U
کتابخانه سیار
bagman
U
تاجر سیار
eyre
U
دادگاه سیار
an itinerant preacher
U
واعظ سیار
sojourner
U
ادم سیار
portable lamp
U
چراغ سیار
transient wave
U
موج سیار
petty session
U
دادگاه سیار
wander wave
U
موج سیار
traveling man
U
فروشنده سیار
ambulances
U
بیمارستان سیار
ambulance
U
بیمارستان سیار
runners
U
فروشنده سیار
minstrel
U
نوازنده سیار
minstrels
U
نوازنده سیار
dumb waiters
U
رستوران سیار
runner
U
فروشنده سیار
dumb waiter
U
رستوران سیار
mobile training team
U
تیم اموزشی سیار
troubadour
U
نغمه سرای سیار
knight errant
U
دلاورحادثه جوی سیار
troubadours
U
نغمه سرای سیار
migrant
U
سیار جانور مهاجر
migrants
U
سیار جانور مهاجر
assize court
U
محاکم سیار جنایی
rapparee
U
سرباز اجیر و سیار ایرلندی
organ-grinders
U
نوازنده سیار ارگ دستی
organ grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
bandwagon
U
عرابهء دستهء موزیک سیار
organ-grinder
U
نوازنده سیار ارگ دستی
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
thinnest
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinned
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinners
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thins
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
thin
U
بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
wanigan
U
خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
ground swell
U
امواج
pulsed
U
امواج ضربانی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
emissions
U
انتشار امواج
gravitational waves
U
امواج جاذبه
ground waves
U
امواج زمینی
gravity waves
U
امواج ثقلی
incoherent waves
U
امواج همدوس
gravitational waves
U
امواج گرانشی
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
emission
U
انتشار امواج
hertzian waves
U
امواج هرتز
radio waves
U
امواج رادیویی
pulse
U
امواج ضربانی
sky wave
U
امواج اسمانی
tidal waves
U
امواج جزرومدی
reverberation
U
برگشت امواج
reverberations
U
برگشت امواج
interference
U
تداخل امواج
crashing waves
U
امواج خروشان
tosser
U
دستخوش امواج
thermal waves
U
امواج گرمایی
the waves of the sea
U
امواج دریا
spoondrift
U
ترشح امواج
pulsing
U
ضربان امواج
brain waves
U
امواج مغزی
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
reverberation
U
برگشت دادن امواج
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
reverberations
U
برگشت دادن امواج
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
bleeding
U
باند تداخل امواج
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
wave band
U
دسته امواج رادیو
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
echo
U
برگشت امواج رادار
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
attenuation
U
افت قدرت امواج
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
echoing
U
برگشت امواج رادار
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
doppler effect
U
اثر برگشت امواج روی فرستنده
sound box
U
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
reverberation index
U
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
scend
U
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
lotic
U
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
equisignal zone
U
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
active mine
U
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
microphone
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphones
U
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
sonar
U
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor
U
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
influence sweep
U
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
electroencephalograph
U
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
hypersonic
U
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor
U
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com