English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gravitational waves U امواج جاذبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring U ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
appeal U جاذبه
appealed U جاذبه
attraction U جاذبه
attractions U جاذبه
valence U جاذبه
gravity U جاذبه
law of gravity U جاذبه
gravitation U جاذبه
appeals U جاذبه
sex appeal U جاذبه جنسی
absorpthiveness U قوه جاذبه
gravitation U جاذبه گرانشی
gravitation U جاذبه ثقلی
gravitation U کشش جاذبه
gravitation U قوه جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
attraction force U نیروی جاذبه
attraction of current U جاذبه میدان
gravitational force U نیروی جاذبه
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
sexiness U جاذبه جنسی
gravitational constant U ثابت جاذبه
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
attractive field U میدان جاذبه
attractive force U نیروی جاذبه
attration U جاذبه کشندگی
capillary attraction U جاذبه شعریه
coulomb attraction U جاذبه کولنی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
counter attraction U جاذبه متقابله
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electron capture U جاذبه الکترونی
adhesion U جاذبه سطحی
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
interionic attraction U جاذبه بین یونی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
ground swell U امواج
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
ground waves U امواج زمینی
radio waves U امواج رادیویی
hertzian waves U امواج هرتز
interference U تداخل امواج
incoherent waves U امواج همدوس
reverberations U برگشت امواج
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves U امواج الکترومغناطیسی
pulsed U امواج ضربانی
emission U انتشار امواج
oscilloscope U اشکارسازی امواج
reverberation U برگشت امواج
pulse U امواج ضربانی
gravitational waves U امواج گرانشی
gravity waves U امواج ثقلی
emissions U انتشار امواج
sky wave U امواج اسمانی
pulsing U ضربان امواج
crashing waves U امواج خروشان
tidal waves U امواج جزرومدی
wander wave U امواج سیار
transient wave U امواج سیار
tosser U دستخوش امواج
the waves of the sea U امواج دریا
brain waves U امواج مغزی
spoondrift U ترشح امواج
thermal waves U امواج گرمایی
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
pulsing U پرتاب امواج انرژی
echoing U برگشت امواج رادار
airwave U امواج رادیو و تلویزیون
echo U برگشت امواج رادار
wave front U جبهه امواج رادیویی
echoes U برگشت امواج رادار
echoed U برگشت امواج رادار
bleeding U باند تداخل امواج
hertzian wave U امواج هرتز hertz
tidal wave U امواج جذر و مدی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
conical scanning U ردیابی امواج به طورمخروطی
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
reverberations U برگشت دادن امواج
propagation U پخش امواج یا اعلامیه
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
diathermy interference U تداخل امواج دیاترمی
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
reverberation U برگشت دادن امواج
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
attenuation U افت قدرت امواج
wave band U دسته امواج رادیو
ocean foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
inductive interference voltage U ولتاژ تداخل امواج القائی
spume U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillator U تفکیک کننده امواج اشکارساز
sea foam U کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph U دستگاه ثبت نوسان امواج
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
back scattering U توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering U پخش معکوس امواج رادیویی
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
oscillations U تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation U تفکیک امواج اشکار سازی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
cynometer U دستگاه اندازه گیری امواج
wave period U زمان تناوب امواج دریا
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
sound box U جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
operating signal U چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
oscilloscope U دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
angstrom U واحد اندازه گیری طول امواج
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
repeater jammer U دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
influence mine U مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
warbles U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warbling U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
high frequency interference U تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
reverberation index U دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
lotic U زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warble U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled U وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphone U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphones U وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
banged U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
bangs U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
banging U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang U صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
electroencephalograph U دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com