English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
job security U امنیت شغلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
security U امنیت
safety U امنیت
peacefulness U امنیت
safety fork U دوشاخه امنیت
data security U امنیت داده ها
computer security U امنیت کامپیوتر
buffer distance U محوطه امنیت
buffer distance U حاشیه امنیت
angle of safety U زاویه امنیت
physical security U امنیت فیزیکی
security council U شورای امنیت
external security U امنیت خارجی
security service U اداره امنیت
internal security U امنیت داخلی
security U اداره امنیت
safety U امنیت محفوفیت
national security U امنیت ملی
security force U اداره امنیت
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
software security U امنیت نرم افزاری
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
vocational U شغلی
inoccupation U بی شغلی
occupational U شغلی
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
vocational adjustment U سازگاری شغلی
job evaluation U ارزشیابی شغلی
job specification U ویژگیهای شغلی
job satisfaction U رضایت شغلی
job specification U مشخصات شغلی
job training U اموزش شغلی
trade tests U ازمونهای شغلی
occupational test U ازمون شغلی
occupational stability U ثبات شغلی
occupational psychology U روانشناسی شغلی
occupational interests U رغبتهای شغلی
occupational family U گروه شغلی
occupational aptitude U استعداد شغلی
job enlargement U گسترش شغلی
job elements U عناصر شغلی
vocational counseling U مشاوره شغلی
duty position U محل شغلی
vocational selection U گزینش شغلی
occupational hazards U صدمه شغلی
dead-end job U شغلی بی آینده
occupational hazards U سانحه شغلی
fringe benefit U مزایای شغلی
occupational hazard U سانحه شغلی
occupational hazard U صدمه شغلی
vocational maladjustment U ناسازگاری شغلی
job analysis U تحلیل شغلی
occupational mobility U تحرک شغلی
vocational guidance U راهنمایی شغلی
job description U توصیف شغلی
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
vacancy U موقعیت شغلی آزاد
to accept a job U کاری [شغلی] را پذیرفتن
vocational interest blank U پرسشنامه علائق شغلی
But not just any job . U ولی البته نه هر شغلی
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
vocational rehabilitation U توان بخشی شغلی
to follow a profession U شغلی راپیشه کردن
jobs U پست شغلی و کار
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
runners U اداره کننده شغلی
military occupational speciality U تخصص شغلی نظامی
job description U شرح وفایف شغلی
job classification U طبقه بندی شغلی
dictionary of occupational titles U واژگان عنوانهای شغلی
job U پست شغلی و کار
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
runner U اداره کننده شغلی
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
to upgrade somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
strong vocational interest blank U رغبت سنج شغلی استرانگ
svib U رغبت سنج شغلی استرانگ
kuder occupational interest survey U رغبت سنج شغلی کودر
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
fringe benefits U مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com