Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intumescent
U
اماس کننده
turgescent
U
اماس کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antineuritic
U
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis
U
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
swellings
U
اماس
lymphangitis
U
اماس
pokes
U
اماس
edema
U
اماس
swelling
U
اماس
poked
U
اماس
tumescence
U
اماس
poking
U
اماس
lymphdenomia
U
اماس
pulmonitis
U
اماس شش
phrenitis
U
اماس مخ
neuritis
U
پی اماس
vulvitis
U
اماس کس
tumidity
U
اماس
turgidity
U
اماس
phlegmasia
U
اماس
double pneumonia
U
اماس هر دو شش
inturgescence
U
اماس
poke
U
اماس
single pneumonia
U
اماس یک شش
myelitis
U
اماس
frost hoil
U
اماس
tumefaction
U
اماس
intumescence
U
اماس
inflammation
U
اماس
encephalitis
U
اماس مخ
dilation
U
اماس
tuberosity
U
اماس
bunchout
U
اماس کردن
metritis
U
اماس زهدان
pyelitis
U
اماس لگن چه
iritis
U
اماس عنبیه
ague cake
U
اماس اسپرزازنوبه
fretty
U
اماس کرده
fibroma
U
اماس لیفی
retinitis
U
اماس شبکیه
arteritis
U
اماس شریان
podarthritis
U
اماس بندهای پا
dermatitis
U
اماس پوست
keratitis
U
اماس قرنیه
conjunctivitis
U
اماس ملتحمه
inoma
U
اماس لیفی
turgescence
U
اماس بادکردگی
dermatosis
U
اماس پوست
orchitis
U
اماس خایه
cutitis
U
اماس زیرپوست
odontitis
U
اماس دندان
garget
U
اماس پستان
tumid
U
اماس کرده
tumefactive
U
اماس دار
gastritis
U
اماس معده
intumescent
U
اماس کرده
palpebritis
U
اماس پلک
crystallitis
U
اماس جلیدیه
blepharitis
U
اماس پلک
intumesce
U
اماس کردن
gnathitis
U
اماس گونه
brainfever
U
اماس مغز
colpitis
U
اماس مهبل
dactylitis
U
اماس انگشت
ophthalmitis
U
اماس چشم
ileitis
U
اماس ایلئون
carcinoma
U
اماس سرطانی
hydrocile
U
اماس خایه
tonsillitis
U
اماس لوزه
tracheitis
U
اماس نای
swollen
U
اماس کرده
splenitis
U
اماس اسپرز
salpingitis
U
اماس شیپور
otitis
U
اماس گوش
bronchitis
U
اماس نایژه
antiphlogistic
U
اماس نشان
enchondroma
U
اماس غضروفی
enteritis
U
اماس روده
turgid
U
اماس دار
colitis
U
اماس قولون
nasitis
U
اماس بینی
scleritis
U
اماس صلبیه
hysteritis
U
اماس زهدان
cystitis
U
اماس مثانه
nephritis
U
اماس گرده
arthritis
U
اماس مفصل
faucitis
U
اماس گلو
swells
U
اماس کردن
huff
U
اماس کردن
quinsy
U
اماس چرکدارلوزتین
myositis
U
اماس ماهیچه
phlogosis
U
اماس برونی
glandular swelling
U
اماس غدد
hepatitis
U
اماس کبدی
lentitis
U
اماس جلیدیه
swelled
U
اماس کردن
swell
U
اماس کردن
osteitis
U
اماس استخوان
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
lymphadenitis
U
اماس غدد لفناوی
duodenitis
U
اماس روده اثناعشر
iritic
U
وابسته به اماس عنبیه
enostosis
U
اماس درونی استخوان
iritic
U
دچار اماس عنبیه
ophthalmia
U
اماس چشم رمد
arthritic
U
مبتلا به اماس مفصل
endometritis
U
اماس درونی زهدان
endocarditis
U
اماس غشاء درونی دل
endo arterities
U
اماس درونی شریان
scrotitis
U
اماس کیسه خایه
laminitis
U
اماس لایههای حساس
mesenteritis
U
اماس روده بند
phlegmasia alba dolens
U
اماس سیاهرگهای نفاسی
moon blind
U
دچار اماس نوبتی
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
pericarditis
U
اماس ابشامه قلب
parotiditis
U
اماس غده بناگوشی
fibro chondritis
U
اماس غضروف لیفی
tumescent
U
اماس کرده اماسیده
mastitis
U
اماس غدههای پستان
mastoditis
U
اماس زائده پستانی
acromastitis
U
اماس نوک پستان
housemaid's knee
U
اماس کاسه زانو
myomatous
U
وابسته به اماس ماهیچه
gastro enteritis
U
اماس معده وروده
pleurisy
U
اماس شامه ریه
bursitis
U
اماس کیسههای مفصلی
deliescence
U
تحلیل ناگهانی اماس
vaginitis
U
اماس یا ورم مهبل
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
sylosis
U
اماس پلک وسفتی
oophoritis
U
اماس تخم دان
ileitis
U
اماس روده دراز
diaphragmatitis
U
اماس حجاب حاجز
diaphragmitis
U
اماس حجاب حاجز
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب
gnathitis
U
اماس ارواره بالا
his eyes were inflammed
U
چشمهایش اماس کرد
paranephritis
U
اماس غده روی گرده
parosteitis
U
اماس بافتهای پیرامون استخوان
excrescency
U
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
meningitis
U
اماس پاشام مغز مننژیت
arthritic
U
مربوط به ورم و اماس مفصل
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
uteritis
U
اماس زهدان التهاب رحم
periostitis
U
اماس پوشش یا ضریع استخوان
mallenders
U
اماس پشت زانوی اسب
rhachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
parotitic
U
وابسته به اماس غده بناگوشی
malanders
U
اماس پشت زانوی اسب
moon blindness
U
اماس نوبتی در چشم اسب
internal ophthalmia
U
اماس درونی تخم چشم
encephalomyelitis
U
اماس مغز ونخاع شوکی
external ophthalmia
U
اماس برونی تخم چشم
phlebitic
U
وابسته به اماس دیواره ورید
phlebitic
U
دچار اماس جدار ورید
rachitis
U
اماس یا ورم مهره پشت
gingivitis
U
اماس و التهاب لثه دندان
pericarditis
U
اماس برون شامه قلب
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
laryngitis
U
اماس خشک نای التهاب حنجره
parotitic
U
دچار اماس در غده بنا گوشی
acanthoma
U
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
typhlitis
U
اماس روده کور ورم اعور
phlogistic
U
وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
pleurohepatitis
U
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
urethritis
U
اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
lampas
U
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
pink eye
U
اماس واگیره دارملتحمه یکجور تب واگیره داردر اسب
neuritis
U
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
myocarditis
U
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
tympanitis
U
اماس طبل گوش ورم گوش میانی
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com