English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preparation U اماده سازی
preparations U اماده سازی
coaching U اماده سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
preparation U امادگی اماده سازی
preparations U امادگی اماده سازی
data preparation U امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data preparation device U دستگاه اماده سازی داده
finishing paint U رنگ سازی اماده
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
interval trailing U تمرین استقامت و اماده سازی
Other Matches
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
handiest U اماده
handy U اماده
supplying U اماده
readies U اماده
handier U اماده
stocked U اماده
set U اماده
sets U اماده
setting up U اماده
yoi U اماده
supplied U اماده
readying U اماده
ready U اماده
prompt U اماده
readied U اماده
prompted U اماده
prompts U اماده
yare U اماده
supply U اماده
susceptible U اماده
fresh- U اماده
provided U اماده
fresh U اماده
in full fig U اماده
in store U اماده
in kelter U اماده
in gear U اماده
accoutrements U اماده
lief U اماده
in form U اماده
minded U اماده
ready made U اماده
freshest U اماده
accoutred U اماده
abler U اماده
in the saddle U اماده
equipped U اماده
stock U اماده
ready-made U اماده
ablest U اماده
make ready U اماده کردن
to gird up one's loins U اماده کارشدن
ripely U بطور اماده
readying U اماده کردن
alerted U اماده باش
bound U : اماده رفتن
indispose U اماده ساختن
to bargain for U منتظریا اماده
harnessing U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
harness U اماده کردن
combat ready U اماده به رزم
detonative U اماده انفجار
to buckle oneself U اماده شدن
seaworthy U اماده دریا
alert U اماده باش
johnny on the sopt U حاضر و اماده
alerts U اماده باش
kelter U انتظام اماده
combat available U اماده به رزم
taut U اماده کار
to a. the ball U اماده انداختن
confect U اماده کردن
in gear U اماده حرکت
combat available U اماده به پرواز
beforehand U قبلا اماده
mission ready U اماده پرواز
setting up U اماده کردن
fledge U اماده پروازکردن
warlike U اماده جنگ
apt U متمایل اماده
readied U اماده کردن
preparatory U اماده کننده
ready for duty U اماده کار
ready for duty U اماده خدمت
pre treatment U اماده کردن
fine U بسیار اماده
sets U اماده کردن
draft U اماده کردن
set U اماده کردن
drafted U اماده کردن
drafts U اماده کردن
prompt to go U اماده رفتن
finest U بسیار اماده
fined U بسیار اماده
ready for operation U اماده کار
ready for use U اماده مصرف
ready mixed concrete U بتن اماده
giglet U دخترسبک که اماده
night boat U قایق اماده
preparation U اماده کردن
giglot U دخترسبک که اماده
insusceptible U غیر اماده
readies U اماده کردن
malcontents U اماده شورش
he is ready at excuses U اماده است
on tap U اماده کشیدن
preparations U اماده کردن
get ready U اماده کردن
ready service U اماده به کار
ready to die U اماده مردن
ready use U اماده مصرف
present U موجود اماده
presented U موجود اماده
presenting U موجود اماده
presents U موجود اماده
ready U اماده کردن
belay U اماده کردن
coach U اماده ساز
prepare U اماده کردن
rig U اماده شدن
action mission ship U ناو اماده
accommodates U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
rigged U اماده شدن
prime U اماده کردن
coached U اماده ساز
coaches U اماده ساز
preparing U اماده کردن
obliging U اماده خدمت
transit mixed concrete U بتن اماده
prepares U اماده کردن
acceptancy U اماده قبول
malcontent U اماده شورش
at call U اماده فرمان
acoutre U اماده جنگ
provide U اماده کردن
bellicose U اماده بجنگ
primed U اماده کردن
rigs U اماده شدن
supplying U اماده کردن
to string up U اماده کردن
at or within call U اماده فرمان
accommodated U اماده کردن
battailous U اماده جنگ
to pickle a rod for U اماده کردن
aforehand U اماده راحت
supply U اماده کردن
accoutered U اماده جنگ
primes U اماده کردن
snug U اماده ومجهز
supplied U اماده کردن
provides U اماده کردن
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
prepares U اماده شدن ساختن
ready for duty U اماده انجام وفیفه
ready for assembly U اماده جهت نصب
standbys U به حال اماده بودن
set position U اماده در نقطه اغاز
refitting U دوباره اماده کارکردن
standby U به حال اماده بودن
ready to die U اماده برای مرگ
ready service U اماده به استفاده فوری
prepare U اماده شدن ساختن
on the line U هواپیمای اماده پرواز
ready mixed paints U رنگهای مخلوط اماده
alerting U اماده باش دادن
ready for use U اماده بهره برداری
warm up time U زمان اماده شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com