English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ready for use U اماده بهره برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
usages U بهره برداری ها
gained U بهره برداری
utilization U بهره برداری
gains U بهره برداری
exploitation U بهره برداری
utilizations U بهره برداری ها
utilisation [British] U بهره برداری
using U بهره برداری
usage U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
gain U بهره برداری
operation U بهره برداری
utilisations U بهره برداری ها
utilizing U بهره برداری کردن
operating budget U بودجه بهره برداری
exploit U بهره برداری کردن از
operating cost U هزینه بهره برداری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
exploits U بهره برداری کردن از
maximum value U مقدار بهره برداری
utilised U بهره برداری کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
utilises U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
tapped U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
royalties U حق بهره برداری از چیزی
tap U بهره برداری کردن از
royalty U حق بهره برداری از چیزی
utilising U بهره برداری کردن
agronomics U علم بهره برداری از زمین
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
efficiency U بهره
efficient U بهره ور
quotients U بهره
exploiters U بهره کش
quotient U بهره
productive U بهره زا
yielded U بهره
portions U بهره
yield U بهره
interest U بهره
yields U بهره
portion U بهره
interests U بهره
exploiter U بهره کش
gains U بهره
exploited U بهره ده
gain U بهره
gained U بهره
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
factor payments U بهره وسود
bank interest U بهره بانکی
benefic U بهره بردار
laser gain U بهره لیزر
divest U بی بهره کردن
depriving U بی بهره کردن
optimising U بهره بردن
divested U بی بهره کردن
divests U بی بهره کردن
exploiting class U طبقه بهره کش
exploited class U طبقه بهره ده
exploitative character U منش بهره کش
gain U بهره تقویت
antenna gain U بهره انتن
legal interest U بهره قانونی
divesting U بی بهره کردن
lending rate U بهره - نزولپول
gained U بهره تقویت
voltage gain U بهره ولتاژ
resipatory quotient U بهره تنفسی
divestiture U بی بهره سازی
cheap money U پول با بهره کم
gains U بهره تقویت
dispossessor U بی بهره سازنده
rq U بهره تنفسی
sweatshop U بهره کشخانه
divestment U بی بهره سازی
economic rent U بهره اقتصادی
deprives U بی بهره کردن
deprive U بی بهره کردن
interest U بهره [اقتصاد]
sweatshops U بهره کشخانه
contango U بهره دیرکرد
economic rent U بهره مالکانه
interest for delay U بهره دیرکرد
interest rate U نرخ بهره
exploitation U بهره کشی
productivity U بهره وری
passive debt U وام بی بهره
high interest U بهره گران
lot U بخش بهره
lot U بهره قسمت
compound interest U بهره مرکب
shares U بهره قسمت
shared U بهره قسمت
share U بهره قسمت
pure interest U بهره خالص
gavels U بهره غیرمجاز
gavel U بهره غیرمجاز
declaration of interest U اعلام بهره
productive work U کار بهره زا
efficiency U بهره وری
default interest U بهره معوق
high interest U بهره سنگین
abuse U بهره کشی
loan interest U بهره وام
quantum yield U بهره کوانتومی
accrued interest U بهره متعلقه
interest U سودیا بهره
rat of interest U نرخ بهره
rate of interest U نرخ بهره
advantage by illness U بهره بیماری
interests U سودیا بهره
at % interest U با بهره 21 درصد
put out to interest U به بهره گذاشتن
abuses U بهره کشی
deprival U بی بهره سازی
abused U بهره کشی
abusing U بهره کشی
transducer gain U بهره دگرسازی
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
sweatshops U کارگاه بهره کشی
real rate of interest U نرخ بهره واقعی
real interest rate U نرخ بهره واقعی
natural rate of interest U نرخ بهره طبیعی
high efficiency U ضریب بهره بالا
sweatshop U کارگاه بهره کشی
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
exploitation of labor U بهره کشی کارگر
factor productivity U بهره دهی عوامل
rate of yield U نرخ بهره موثر
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
high rate of interest U نرخ بالای بهره
enjoy U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
pure rate of interest U نرخ بهره خالص
to put out money to interest U پول به بهره گذاشتن
bank rate U نرخ بهره بانکی
prime rate U نرخ بهره پایه
prime rate of interest U نرخ بهره ترجیحی
exploitation of colonies U بهره کشی مستعمرات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com