English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (105 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polluter U الوده کننده
polluters U الوده کننده
pollutant U الوده کننده
pollutants U الوده کننده
contaminative U الوده کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contaminant U ملوث الوده کننده
contaminants U ملوث الوده کننده
Other Matches
contaminate U الوده
contaminating U الوده
unclean U الوده
contaminates U الوده
contaminated U الوده
in for U الوده
bedraggled U الوده
spotty U الوده
smeary U الوده
miry U الوده
contaminant U جسم الوده
unchaste U الوده دامن
infecting U الوده کردن
contaminating U الوده کردن
envenom U الوده کردن
defile U الوده کردن
defiled U الوده کردن
red-handed U بخون الوده
contaminants U جسم الوده
infects U الوده کردن
defiles U الوده کردن
defiling U الوده کردن
infect U الوده کردن
contaminate U الوده کردن
bitten with U الوده دچار
contaminated U الوده کردن
soilure U الوده سازی
sullied U الوده شدن
muck U الوده کردن
septic U گندیده الوده
slimy U لجن الوده
sludgy U لجن الوده
contamination U الوده کردن
imbrue U الوده کردن
smutchy U الوده وکثیف
sullies U الوده شدن
sully U الوده شدن
sullying U الوده شدن
contaminates U الوده کردن
smutch U الوده کردن
smuttiest U با سیاهک الوده شده
smuttier U با سیاهک الوده شده
smutty U با سیاهک الوده شده
erythroid U الوده یامایل بخونریزی
red handed U دست بخون الوده
contaminate U الوده یا کثیف کردن
contaminating U الوده یا کثیف کردن
contaminated U الوده یا کثیف کردن
contaminates U الوده یا کثیف کردن
bacterize U بامیکرب الوده شدن
to imbrue in blood U الوده بخون کردن
flyblown U الوده بتخم حشرات
to imbrue with blood U الوده بخون کردن
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
smog U هوای الوده به دود وبخار
fly blow U الوده به تخم مگس کردن
taints U رنگ کردن الوده شدن
tainting U رنگ کردن الوده شدن
taint U رنگ کردن الوده شدن
trichinize U با کرم گوشت خوک الوده شدن
wallow course U خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hot spots U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
hot spot U نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
mess U :شلوغ کاری کردن الوده کردن
flybelt U منطقه الوده به حشره تسه تسه
messes U :شلوغ کاری کردن الوده کردن
befoul U کثیف کردن الوده کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crepitant U خش خش کننده
benders U خم کننده
mitigative U کم کننده
doer U کننده
commulator U یک سو کننده
mitigatory U کم کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
crusher U له کننده
ear-splitting U کر کننده
prater U پچ پچ کننده
refuser U رد کننده
doers U کننده
bender U خم کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com