Perdic | الوده دامن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 157 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	unchaste U	الوده دامن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	hoopskirt U	دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
	lapful U	به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
	miry U	الوده
	smeary U	الوده
	spotty U	الوده
	contaminate U	الوده
	contaminating U	الوده
	contaminated U	الوده
	unclean U	الوده
	bedraggled U	الوده
	in for U	الوده
	contaminates U	الوده
	infects U	الوده کردن
	infecting U	الوده کردن
	infect U	الوده کردن
	imbrue U	الوده کردن
	defiling U	الوده کردن
	defiles U	الوده کردن
	defiled U	الوده کردن
	sullying U	الوده شدن
	sullied U	الوده شدن
	envenom U	الوده کردن
	sullies U	الوده شدن
	contaminating U	الوده کردن
	contaminants U	جسم الوده
	contamination U	الوده کردن
	sully U	الوده شدن
	contaminated U	الوده کردن
	contaminates U	الوده کردن
	defile U	الوده کردن
	contaminative U	الوده کننده
	contaminant U	جسم الوده
	septic U	گندیده الوده
	contaminate U	الوده کردن
	pollutants U	الوده کننده
	slimy U	لجن الوده
	polluter U	الوده کننده
	polluters U	الوده کننده
	pollutant U	الوده کننده
	soilure U	الوده سازی
	red-handed U	بخون الوده
	sludgy U	لجن الوده
	muck U	الوده کردن
	bitten with U	الوده دچار
	smutch U	الوده کردن
	smutchy U	الوده وکثیف
	brorher in law U	هم دامن
	overskirt U	دامن رو
	lapful U	یک دامن پر
	erythroid U	الوده یامایل بخونریزی
	smutty U	با سیاهک الوده شده
	smuttiest U	با سیاهک الوده شده
	smuttier U	با سیاهک الوده شده
	contaminants U	ملوث الوده کننده
	bacterize U	بامیکرب الوده شدن
	contaminant U	ملوث الوده کننده
	red handed U	دست بخون الوده
	to imbrue in blood U	الوده بخون کردن
	contaminate U	الوده یا کثیف کردن
	contaminated U	الوده یا کثیف کردن
	contaminates U	الوده یا کثیف کردن
	contaminating U	الوده یا کثیف کردن
	flyblown U	الوده بتخم حشرات
	to imbrue with blood U	الوده بخون کردن
	shirttail U	دامن پیراهن
	tablier U	پیش دامن
	mini-skirt U	دامن کوتاه
	mini-skirts U	دامن کوتاه
	tutu U	دامن کوتاه
	tutus U	دامن کوتاه
	hobble skirt U	دامن تنگ
	chronicity U	دامن گیری
	farthingale U	دامن فنری
	lap dog U	سگ دامن پرورده
	lapdog U	سگ دامن پرورده
	lapfulof straw U	یک دامن کاه
	cut away U	دامن گرد
	cutty sark U	دامن کوتاه
	cutaway U	دامن گرد
	lappet U	دامن اویز
	coatee U	دامن کوتاه
	kilts U	دامن مردانه
	lap U	دامن لباس
	kilt U	دامن مردانه
	apron U	پیش دامن
	aprons U	پیش دامن
	crinolines U	دامن پف کردن
	skirt U	دامن لباس
	skirt U	دامن دوختن
	skirted U	دامن لباس
	skirted U	دامن دوختن
	crinoline U	دامن پف کردن
	farthingale U	دامن پف کرده
	skirts U	دامن لباس
	lapped U	دامن لباس
	skirts U	دامن دوختن
	fly blow U	الوده به تخم مگس کردن
	smoggy U	پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
	smog U	هوای الوده به دود وبخار
	tainting U	رنگ کردن الوده شدن
	taint U	رنگ کردن الوده شدن
	taints U	رنگ کردن الوده شدن
	provoked U	دامن زدن برانگیختن
	provokes U	دامن زدن برانگیختن
	to add fuel to fire	آتش را دامن زدن
	basque U	دامن کوتاه زنانه
	provoke U	دامن زدن برانگیختن
	To add fuel to (fan) the flames. U	آتش را دامن زدن
	trichinize U	با کرم گوشت خوک الوده شدن
	pannier U	لول ژوپن زیر دامن
	draggle tail U	دارای دامن کثیف والوده
	to pander to somebody [something] U	دامن زدن با کسی [چیزی]
	cut away U	نیم تنه دامن گرد
	midi U	پیراهن زنانه با دامن متوسط
	maxi U	پیراهن زنانه دامن بلند
	To appeal (turn)to someone for help. U	دست به دامن کسی شدن
	panniers U	لول ژوپن زیر دامن
	to pour oil on the flame U	اتش خشم را دامن زدن
	morning coat U	نیم تنه دامن گرد
	morning coats U	نیم تنه دامن گرد
	panier U	لول ژوین زیر دامن
	tailcoat U	کت دامن گرد مخصوص مواقع رسمی
	tail coat U	جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
	improver U	لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
	skirt U	دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
	rational dress U	نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
	dress improver U	لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
	skirted U	دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
	skirts U	دامن دار کردن حاشیه گذاشتن به
	placket U	ژوپن یا زیر پوش زنانه چاک دامن
	frock coat U	نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
	to beg somebody for something U	دست به دامن کسی شدن [بخاطر چیزی]
	frock coats U	نیم تنه دامن بلند مردانه فراک
	to beg of somebody U	دست به دامن کسی شدن [بخاطر چیزی]
	wallow course U	خندق مخصوص ضدعفونی خودروهایی که به مواد ش م ر الوده شده اند
	dress coat U	جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
	peplum U	نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
	pull-backs U	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
	pull-back U	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
	sporran U	چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
	pull back U	چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
	gremial U	پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
	hot spot U	نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
	hot spots U	نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی
	slackest U	دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
	slack U	دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
	slacks U	دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
	flybelt U	منطقه الوده به حشره تسه تسه
	messes U	:شلوغ کاری کردن الوده کردن
	mess U	:شلوغ کاری کردن الوده کردن
	dirndl U	نوعی دامن بلند با کمر بلند
	befoul U	کثیف کردن الوده کردن
	quarantining U	در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
	quarantines U	در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
	quarantined U	در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
	quarantine U	در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین