English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
link U الحاق ملحق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concatenate U الحاق الحاق کردن
annexed U ملحق
affected [added] <adj.> <past-p.> U ملحق شده
attributed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
annexed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
affixed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
enclosed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
run into <idiom> U ملحق شدن
tie up <idiom> U ملحق شدن
attached <adj.> <past-p.> U ملحق شده
link U ملحق شدن دو یکان
joins U به هم ملحق شدن یا کردن
joined U به هم ملحق شدن یا کردن
join U به هم ملحق شدن یا کردن
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
throw in one's lot with <idiom> U ملحق شدن ،شرکت درچیزی
wade into <idiom> U ملحق شدن بر،حمله کردن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
to go in with U ملحق شدن با موافقت کردن با
assist U موافبت کردن ملحق شدن
formate U بستون یادسته هواپیما ملحق شدن
try out for <idiom> U قصد شرکت یا ملحق شدن درتیمی
insertion U الحاق
concatenation U الحاق
adjunction U الحاق
additament U الحاق
addenda U الحاق
joining U الحاق
interpolation U الحاق
interpolations U الحاق
addendum U الحاق
inset U الحاق
insets U الحاق
joinder U الحاق
subjunction U الحاق
merging U الحاق
union U الحاق
annexation U الحاق
unions U الحاق
juxtaposition U الحاق
adhesion U الحاق
juncture U الحاق
incorporation U الحاق
affected [added] <adj.> <past-p.> U الحاق شده
affixed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
annexed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
attributed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
irredentism U الحاق گرایی
junction point U نقطه الحاق
enclosed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
attached <adj.> <past-p.> U الحاق شده
surcharge and falsify U الحاق و حذف
allotted <adj.> <past-p.> U الحاق شده
allocated <adj.> <past-p.> U الحاق شده
assigned <adj.> <past-p.> U الحاق شده
catenate U الحاق کردن
catena U الحاق کردن
access U الحاق اضافه
append U الحاق کردن
incorporative U وابسته به الحاق
appending U الحاق کردن
augments U الحاق کردن
augmenting U الحاق کردن
augmented U الحاق کردن
augment U الحاق کردن
appends U الحاق کردن
link up U عمل الحاق
link-up U عمل الحاق
junction U نقطه الحاق
accessing U الحاق اضافه
accesses U الحاق اضافه
junctions U نقطه الحاق
annexation of territory U الحاق سرزمین
inserts U الحاق کردن
accession U الحاق حقوق
appended U الحاق کردن
inserting U الحاق کردن
link U نقطه الحاق
accessed U الحاق اضافه
insert U الحاق کردن
link-ups U عمل الحاق
supplement U الحاق زاویه مکمل
junctions U محل الحاق چهارراه
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
junction U محل الحاق چهارراه
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
cross over point U نقطه الحاق مسیرها
synoecy U اتحاد واتفاق الحاق
synoeky U اتحاد واتفاق الحاق
supplements U الحاق زاویه مکمل
supplementing U الحاق زاویه مکمل
supplemented U الحاق زاویه مکمل
assembly U نقطه الحاق هوایی
accession U شیی ء اضافه یا الحاق شده
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
combines U ملحق شدن متحد شدن
combining U ملحق شدن متحد شدن
combine U ملحق شدن متحد شدن
to join company with somebody U به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
enclosed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
concatenate U مسلسل کردن الحاق کردن
affected [added] <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
affixed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
attributed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
attached <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
annexed <adj.> <past-p.> U اضافه شده [الحاق شده]
surrender U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrendered U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com