Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pay by instalments
U
اقساط پرداختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pays
U
پرداختی
paying
U
پرداختی
pay
U
پرداختی
outs
U
وجوه پرداختی
on the installment plan
[American English]
U
به اقساط
by instalment
U
به اقساط
in parts
U
به اقساط
account
U
صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
payment by instalments
U
پرداخت به اقساط
recoupment
U
اقساط هزینه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
instalment of rent
U
اقساط مال الاجاره
class e allotment
U
کسورات اقساط ماهیانه
amortization
U
پرداخت بدهی به اقساط مساوی
paying off
[clearing off]
[repayment]
U
بازپرداخت
[پرداخت کامل اقساط]
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
hire purchase
U
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com