English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 303 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
early warning U اعلام خطر کردن
early-warning U اعلام خطر کردن
call out U اعلام خطر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acknowledge U اعلام وصول کردن
acknowledge U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledge U اعلام نشانی کردن
acknowledge U اعلام معرف کردن
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U اعلام وصول کردن
acknowledges U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledges U اعلام نشانی کردن
acknowledges U اعلام معرف کردن
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U اعلام وصول کردن
acknowledging U شماره اعلام وصول تصدیق کردن
acknowledging U اعلام نشانی کردن
acknowledging U اعلام معرف کردن
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
warning U اعلام خطر کردن هشدار
warnings U اعلام خطر کردن هشدار
statement U اعلام کردن
statements U اعلام کردن
broadcast U اعلام کردن
broadcasts U اعلام کردن
toll U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
early warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning U اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
hail U اعلام ورود کردن
hailed U اعلام ورود کردن
hailing U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
outlaw U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawed U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaws U یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
quote U اعلام کردن
quoted U اعلام کردن
quotes U اعلام کردن
authentication U تعیین اعتبار و صحت اسناد اعلام نشانی کردن
exclaim U اعلام کردن
exclaimed U اعلام کردن
exclaiming U اعلام کردن
exclaims U اعلام کردن
acclaim U اعلام کردن
acclaimed U اعلام کردن
acclaiming U اعلام کردن
acclaims U اعلام کردن
impeach U اعلام جرم کردن
impeached U اعلام جرم کردن
impeaches U اعلام جرم کردن
impeaching U اعلام جرم کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
announce U اعلام کردن
announced U اعلام کردن
announces U اعلام کردن
announcing U اعلام کردن
enunciate U اعلام کردن صریحا گفتن
enunciate U اعلام کردن
enunciated U اعلام کردن صریحا گفتن
enunciated U اعلام کردن
enunciates U اعلام کردن صریحا گفتن
enunciates U اعلام کردن
enunciating U اعلام کردن صریحا گفتن
enunciating U اعلام کردن
notified U اعلام کردن اخطار کردن
notifies U اعلام کردن اخطار کردن
notify U اعلام کردن اخطار کردن
notifying U اعلام کردن اخطار کردن
herald U از امدن یاوقوع چیزی خبر دادن اعلام کردن
heralded U از امدن یاوقوع چیزی خبر دادن اعلام کردن
heralding U از امدن یاوقوع چیزی خبر دادن اعلام کردن
heralds U از امدن یاوقوع چیزی خبر دادن اعلام کردن
promulgate U اعلام کردن
promulgated U اعلام کردن
promulgates U اعلام کردن
promulgating U اعلام کردن
absolve U اعلام بی تقصیری کردن
absolved U اعلام بی تقصیری کردن
absolves U اعلام بی تقصیری کردن
absolving U اعلام بی تقصیری کردن
prefigure U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigured U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigures U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefiguring U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
proclamation U اعلام کردن
proclamations U اعلام کردن
indict U اعلام جرم کردن
indicted U اعلام جرم کردن
indicting U اعلام جرم کردن
indicts U اعلام جرم کردن
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
announce in advance U از پیش اعلام کردن
blazon U اعلام کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
damm U بد اعلام کردن
Other Matches
alerting service U قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
enounce U اعلام کردن
enouce U اعلام کردن
promulge U اعلام کردن
to call a meeting U جلسهای را اعلام کردن
pretypify U قبلا اعلام کردن
kithe U اعلام داشتن اعتراف کردن
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
to do homage U اعلام رسمی بیعت کردن
to pay homage U اعلام رسمی بیعت کردن
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
to render homage U اعلام رسمی بیعت کردن
to call to arms U اعلام دست به اسلحه کردن
to givein one's a. U موافقت خودرا اعلام کردن
lay an information against someone U بر علیه کسی اعلام جرم کردن
lay an information against some one U نسبت به کسی اعلام جرم کردن
to ring the knell of anything U موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
promulgation U اعلام
acknowledgement U اعلام
annunciator U اعلام گر
acknowledgments U اعلام
indigitation U اعلام
declaration U اعلام
declarations U اعلام
acknowledgements U اعلام
enouncement U اعلام
proclamations U اعلام
promulgator U اعلام
intimation U اعلام
intimations U اعلام
notification U اعلام
Annunciation U اعلام
proclamation U اعلام
enunciation U اعلام
meld U اعلام
indiction U اعلام
predication U اعلام
blazer U اعلام کننده
declaredly U بطور اعلام
blazers U اعلام کننده
vociferator U اعلام دارنده
touche U اعلام برخورد
enunciator U اعلام کننده
call out U اعلام خطر
enunciable U اعلام کردنی
warning U اعلام خطر
declaration U اعلامیه اعلام
warnings U اعلام خطر
acknowledgement of receipt U اعلام وصول
acknowledgment U اعلام وصول
promulgation U اعلام دارنده
impeachment U اعلام جرم
receipt U اعلام وصول
declarations U اعلامیه اعلام
declaration of interest U اعلام بهره
sound alarm U اعلام صدا
receipts U اعلام وصول
advice of fate U اعلام وضعیت
alerting U اعلام خطرکردن
annunciator U اعلام کننده
hanger U اعلام کننده
advising bank U اعلام میکند
larum U اعلام خطر
promulgator U اعلام دارنده
pronouncer U اعلام کننده
hangers U اعلام کننده
disclosed U اعلام شده
line call U اعلام خط نگهدار
proclaimer U اعلام کننده
statement of charge U اعلام اتهامات
foretoken U اعلام قبلی
indictments U اعلام جرم
indictment U اعلام جرم
acknowledgment U شماره اعلام وصول
delayed whistle U سوت اعلام افساید
airborne early warning U اعلام خطر هوابرد
aldis lmap U چراغ اعلام خطر
alert station U ایستگاه اعلام خطر
blind U چراغ اعلام خطر
test announcement U اعلام نتیجه ازمایش
pyrotechnics U فشفشفه اعلام خطر
blinded U چراغ اعلام خطر
issue price U قیمت اعلام شده
blinds U چراغ اعلام خطر
annunciator U اعلام کننده فرامین
acknowledgements U اعلام وصول رسید
acknowledgment U اعلام معرف اعتراف
alert U اعلام خطر اژیرهوایی
net authentication U اعلام معرف در شبکه
acknowledgments U اعلام وصول رسید
warning net U شبکه اعلام خطر
alerted U اعلام خطر اژیرهوایی
very pistol U طپانچه اعلام خطر
merged U اعلام مسیر تعقیب
declared value U قیمت اعلام شده
declared value U بهای اعلام شده
The results of the competition were announced . U نتایج مسابقه اعلام شد
declared capital U سرمایه اعلام شده
warning signal U علامت اعلام خطر
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
acknowledgement U اعلام وصول رسید
time orderly U نگهبان اعلام ساعت
alerts U اعلام خطر اژیرهوایی
indictor U اعلام جرم کننده
local warning U اعلام خطر محلی
battle lantern U چراغ اعلام خطر
indicter U اعلام جرم کننده
fab U اعلام موافقتبا چیزی
chemical alarm U اعلام خطر شیمیایی
authenticator U اعلام کننده نشانی
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
caution flag U پرچم اعلام خطر
proclamatory U متضمن اگهی یا اعلام
line call U اعلام خط نگه دار
receipts U اعلام وصول نمودن
promulgation of treaty U اعلام مفاد معاهده
receipt U اعلام وصول نمودن
authentication system U سیستم تعیین و اعلام نشانی
day distress signal U مشعل اعلام خطر در روز
airspace warning area U منطقه اعلام خطر هوایی
danger signal U اژیر یا بوق اعلام خطر
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
air warning net U شبکه اعلام خطر هوایی
two sided disk status U اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
control and warning center U سیستم کنترل و اعلام خطر
m day U روز اعلام بسیج عمومی
general alarm U اژیر اعلام خطر عمومی
local warning U سیستم اعلام خطر محلی
newrads U سیستم اعلام خطر انفجارهستهای و اطلاعات ش م ر
alerted U اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
corner crew U متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
oyez U اعلام سکوت و شروع دادرسی در دادگاه
alert U اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
foghorns U شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
alerts U اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
foghorn U شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
information U اعلام جرم صادره از ناحیه مامورتعقیب
emergency addressee مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
stalement U گره خوردن منجر به اعلام سرپا
referee's position U اعلام کشتی در خاک از سوی داور
scire facias U حکم اعلام و تفهیم علل بی حقی
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
a declared [pronounced] opponent of nuclear power U مخالف آشکار [اعلام شده] انرژی هسته ای
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
howler U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howlers U بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
white propaganda U تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
free lance U اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
freight release U بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
alarmed U اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
pennant U پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
alarm U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
pennants U پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
alarm U اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarmingly U اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
alarms U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
not out U توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
Do you have nothing to declare? U آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
alarmingly U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms U اعلام خطر شماطه ساعت شیپور اشوب
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
plea of tender U اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
capped knight U اسب مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
capped pawn U پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
deferred dividened U سود اعلام شده و قابل پرداخت در تاریخ معین
signal light U چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
true bill U اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
interrupt U سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
hard starboard U سمت ناو را بسمت مغناطیسی اعلام شده تغییر دهید
many U اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
interrupting U سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
homologate U اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
homage U اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
aldis lmap U چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
interrupts U سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
petitioning creditor U بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
assembler U پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
nuncupative will U وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
hierarchy of claims U اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
formed U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
airborne alert U اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
action U پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
pogo U در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
actions U پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com