English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acknowledge وصول نامه ای را اظهار داشتن
customs declaration U افهار نامه گمرکی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
stated <adj.> <past-p.> U اظهار شده
named <adj.> <past-p.> U اظهار شده
mentioned <adj.> <past-p.> U اظهار شده
affirmative اظهار مثبت
termed <adj.> <past-p.> U اظهار شده
affirm اظهار کردن
above-mentioned <adj.> U اظهار شده در بالا
afore-mentioned <adj.> U اظهار شده در بالا
aforementioned <adj.> U اظهار شده در بالا
abovementioned <adj.> U اظهار شده در بالا
above-quoted <adj.> U اظهار شده در بالا
commiserate U اظهار تاسف کردن
be sorry [apologizing] U اظهار تاسف کردن
regret U اظهار تاسف کردن
I have no comments make . No comments . U از اظهار نظر معذوریم
To express an opinion. To comment. U اظهار نظر کردن
To plead ignorance. U اظهار بی اطلاعی کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
compassionate [archaic] U اظهار تاسف کردن
To air ones knowlodge. U اظهار فضل ودانش کردن
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] U اظهار نظر دادن در باره چیزی
to weigh in [on something] U اظهار نظر کردن [در مورد چیزی]
Unless otherwise stated . U مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
I wI'll not comment on this issue. U درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
custom union U اتحادیه گمرکی
tariffs U تعرفه گمرکی
customs duties U عوارض گمرکی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
customs agent U نماینده گمرکی
customs duties U حقوق گمرکی
customs tariff U تعرفه گمرکی
clearance U ترخیص گمرکی
treaty duty U حق متعارف گمرکی
debenture U گواهینامه گمرکی
bonded ware house U انبار گمرکی
bonded good U کالای گمرکی
tariff U تعرفه گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
custom duties U حقوق گمرکی
customs dutios U حقوق گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
custom tariff U تعرفه گمرکی
customs duty U عوارض گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
customs broker U واسطه امور گمرکی
drawback U برگشت حقوق گمرکی
drawback U استرداد حقوق گمرکی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
preferential duties U حقوق گمرکی امتیازی
countervailing duties U حقوق گمرکی جبرانی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
custom U حقوق گمرکی گمرک
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
dutiable U مشمول حقوق گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
brussels nomenclature U تعرفه گمرکی بروکسل
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
prohibitive tariff U حقوق گمرکی منع کننده
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
ddp U paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
tonnage U حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
benelux U اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
free ports U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port U بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
exemption U معافیت مالیاتی معافیت گمرکی
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
letter U نامه
post boy U نامه بر
letters U نامه
epistles U نامه
epistle U نامه
breve U نامه
manifests U نامه
manifesting U نامه
manifest U نامه
manifested U نامه
carriers U نامه بر
carrier U نامه بر
correspoundence U نامه ها
genealogical tree U شجره نامه
epistoler U نامه نویس
recognizance U التزام نامه
escape chit U امان نامه
formulary U دستور نامه
recognizance U تعهد نامه
gender tree U شجره نامه
marriage contract U عقد نامه
pursuivant U نامه رسان
questionary U پرسش نامه
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
decameron U داستان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
surety bond U تضمین نامه
stemma U نسب نامه
statement of a claim U افهار نامه
deed of endowment U وقف نامه
credential U استوار نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
swamped with letters U غرق نامه
deed of transfer U انتقال نامه
demand note U مطالبه نامه
swearing formula U قسم نامه
genealogical tree U نسب نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
light list U چراغ نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
packet boat U کشتی نامه بر
pigeongram U نامه کبوتر
passionary U شهادت نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of invitation U دعوت نامه
guaranty U ضمانت نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com