Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
office information system
U
سیستم اطلاعات اداری
Other Matches
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
bureaucracy
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucracies
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucrasy
U
حکومت اداری تاسیسات اداری
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
workday
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
workdays
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
associative storage
U
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
U
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
U
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
U
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
U
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
U
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connexions
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
U
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau
U
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition
U
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
helped
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
U
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
formal
U
اداری
administrative
U
اداری
official
U
اداری
bureaucrat
U
اداری
administerial
U
اداری
bureaucrats
U
اداری
departmental
U
اداری
executory
U
اداری
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
administrative law
U
قوانین اداری
administrative flight
U
هواپیمای اداری
administrative law
U
حقوق اداری
administrative march
U
راهپیمایی اداری
malfeasance
U
خطای اداری
administrative movement
U
حرکت اداری
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
administrative budget
U
بودجه اداری
administrative capacity
U
فرفیت اداری
administrative channels
U
مجاری اداری
administrative channels
U
طرق اداری
administrative command
U
یکان اداری
administrative command
U
فرماندهی اداری
administrative escort
U
ناو اداری
administrative flight
U
پرواز اداری
overhead gharges
U
هزینه اداری
office building
U
ساختمان اداری
administrative net
U
شبکه اداری
administrative order
U
دستور اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
prefecture
U
حوزه اداری
bureaucreat
U
گماشته اداری
business hours
U
ساعت اداری
circular letter
U
بخشنامه اداری
circular letter
U
نامه اداری
management expenses
U
مخارج اداری
departmentally
U
ازلحاظ اداری
service element
U
عنصر اداری
prefectoral
U
وابسته به اداری
red tape
U
فرمالیته اداری
bureau
U
هیئت اداری
administrative publications
U
نشریات اداری
administrative services
U
خدمات اداری
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
administratively
U
بطور اداری
office computer
U
کامپیوتر اداری
office hours
U
ساعات اداری
office work
U
کار اداری
official communications
U
مکاتبات اداری
officialism
U
سیستم اداری
bureaus
U
هیئت اداری
a white collar job
U
کار اداری
paperwork
U
تشریفات اداری
office chair
U
مبل اداری
administrative services
U
قسمتهای اداری
officialdom
U
سیستم اداری
officially
U
از طریق اداری
unofficial
U
غیر اداری
office chair
U
صندلی اداری
administration building
U
قسمت اداری
administration building
U
ساختمان اداری
bureaucrats
U
مامور اداری
bureaucrat
U
مامور اداری
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
provisional order
U
دستور موقت اداری
key personnels
U
کادر اداری اصلی
placeman
U
صاحب منصب اداری
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
general administration cost
U
هزینه عمومی اداری
administrative escort
U
ناو اسکورت اداری
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
administrative data processing
U
پردازش دادههای اداری
Outside office hours.
U
خارج از وقت اداری
deck department
U
قسمت اداری ناو
out of
[outside]
office hours
U
خارج از ساعات اداری
officers
U
مامور کارمند اداری
extra official
U
بیرون ازوفایف اداری
service echelon
U
رده اداری و خدماتی
bureaucratic
U
وابسته به امور اداری
officer
U
مامور کارمند اداری
administrative(financial,legal)process.
U
جریان اداری (مالی .حقوقی )
administrative storage
U
انبار کردن به طریق اداری
bureaucracies
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
disciplinary court
U
دادگاه انتظامی محکمه اداری
administrative shippings
U
ارسال اماد به طریق اداری
bureaucracy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
red tapism
U
رعایت تشریفات اداری به حدافراط
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
bureaucrasy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
genitourinary
U
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
superstructures
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
superstructure
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
bureaucrats
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
bureaucrat
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
general
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
administrative segregation
U
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
intelligence process
U
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
workflow
U
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
brief case
[briefcase]
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
attache case
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
counterintelligence
U
ضد اطلاعات
intelligence
U
اطلاعات
information
U
اطلاعات
witting
U
اطلاعات
[pieces of]
information
U
اطلاعات
data
U
اطلاعات
stationary information
U
اطلاعات لایتغیر
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
critical intelligence
U
اطلاعات مهم
critical intelligence
U
اطلاعات حیاتی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
data base
U
مبنای اطلاعات
data banks
U
بانک اطلاعات
data input
U
اطلاعات ورودی
data element
U
جزئیات اطلاعات
data item
U
جزئیات اطلاعات
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
data element
U
عناصر اطلاعات
communication
U
عبور اطلاعات
data communication
U
انتقال اطلاعات
data bank
U
بانک اطلاعات
secret
U
اطلاعات سری
secrets
U
اطلاعات سری
tactical intelligence
U
اطلاعات تاکتیکی
data processing
U
تهیه اطلاعات
data processing
U
امایش اطلاعات
technical data
U
اطلاعات فنی
keep up with the news
<idiom>
U
حفظ اطلاعات
false information
U
اطلاعات نادرست
information desk
U
میز اطلاعات
information office
U
دفتر اطلاعات
information sheet
U
برگه اطلاعات
intelligence office
U
دفتر اطلاعات
Ministry of Information .
U
وزارت اطلاعات
defense information
U
اطلاعات دفاعی
intelligence
U
اطلاعات نظامی
info
U
مخفف اطلاعات
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
dissemination
U
پخش اطلاعات
information technology
U
تکنولوژی اطلاعات
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
budget data
U
اطلاعات بودجه
basic data
U
اطلاعات اولیه
wrong information
U
اطلاعات نادرست
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
معاونت اطلاعات
disinformation
U
اطلاعات دورغ
handout
U
برگه اطلاعات
defense information
U
اطلاعات نظامی
input information
U
اطلاعات اولیه
data processing
U
پرورش اطلاعات
information unit
U
واحد اطلاعات
information transmission
U
انتقال اطلاعات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com