English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
over estimation U زیادی درنظر گرفتن
This is plain highway robbery . U این که اسمش لخت کردن است ( پول زیادی گرفتن )
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
duty U عوارض گمرکی عوارض
weight U بارکردن
burthen U بارکردن
burden U سنگین بارکردن
pack U بارکردن بردن
load time U زمان بارکردن
reloaded U بارکردن مجدد
reloading U بارکردن مجدد
packs U بارکردن بردن
reloads U بارکردن مجدد
reload U بارکردن مجدد
burdens U سنگین بارکردن
to impose conditions U با شرایط سنگین بارکردن
burden U بارکردن تحمیل کردن
burdens U بارکردن تحمیل کردن
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
to tax someone [something] U بیش از اندازه بارکردن [فشار آوردن بر] کسی [چیزی]
cold boot U روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
toll U عوارض
complications U عوارض
taxes U عوارض
tolls U عوارض
taxed U عوارض
imposition U عوارض
tolling U عوارض
tax U عوارض
due U عوارض
dues U عوارض
complication U عوارض
terrain U عوارض زمین
berthage U عوارض اسکله
imposition U عوارض فریب
tolls U عوارض عبور
ratepayers U عوارض دهنده
tolling U عوارض عبور
ratepayer U عوارض دهنده
toll U عوارض عبور
toll U عوارض راهداری
wharfage U عوارض باراندازی
contour U عوارض زمین
customs duty U عوارض گمرکی
customs duties U عوارض گمرکی
feature line U خط عوارض زمین
tolls U عوارض راهداری
rate of duty U نرخ عوارض
rates and taxes U عوارض ومالیات
terrain features U عوارض زمین
scatt U مالیات عوارض
tolling U عوارض راهداری
byeffect U عوارض جانبی
rating U میزان عوارض
ratings U میزان عوارض
featured U عوارض زمین عارضه
shaded relief U عوارض مشخص یا بسیارناهموار
hydrography U ضبط عوارض ابی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
topography U تهیه نقشه از عوارض
dutiable U مشمول مالیات و عوارض
spillover costs U عوارض منفی خارجی
tollgate U محل پرداخت عوارض
towage U عوارض یدک کشی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
rate U تندی سرعت عوارض
rates U تندی سرعت عوارض
tollhouse U محل پرداخت عوارض
featuring U عوارض زمین عارضه
contour map U نقشه عوارض نما
railroad tariff U عوارض راه اهن
tollhouses U محل پرداخت عوارض
infill U عوارض روی نقشه
river dues U عوارض استفاده از ابراهها
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
acoustics U علم عوارض شنوایی
key terrain features U عوارض حساس زمین
feature U عوارض زمین عارضه
features U عوارض زمین عارضه
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
undulant U دارای عوارض پست و بلند
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
keel U کشتی زغال کش عوارض بندری
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
keels U کشتی زغال کش عوارض بندری
relief U نقشه برداری عوارض زمین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
plane table map U نقشه مسطحه عوارض نما
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
pipeage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
pipage U عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
tolbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
tollbooth U گیشه دریافت عوارض راه نواقل
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
shunpike U جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
tolls U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll U حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
profuseness U زیادی
intensity U زیادی
wealth U زیادی
redundance U زیادی
undue U زیادی
immoderacy U زیادی
immenseness U زیادی
overly U زیادی
inordinacy U زیادی
intenseness U زیادی
excess U زیادی
muchness U زیادی
extras U زیادی
greatness U زیادی
unduly U زیادی
profoundness U زیادی
profoundly U زیادی
excesses U زیادی
superfluous U زیادی
infiniteness U زیادی
extra- U زیادی
nimiety U زیادی
surpluses U زیادی
extremeness U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
excessiveness U زیادی
superfluity U زیادی
numerousness U زیادی
extra U زیادی
excrescential U زیادی
greatly U به زیادی
enormousness U زیادی
hugeness U زیادی
immensity U زیادی
abundance U زیادی
supervacaneous U زیادی
heaviness U زیادی
frequentness U زیادی
surplus U زیادی
excrescent U زیادی
download U 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
gaudery U پیرایههای زیادی
to a degree U تادرجه زیادی
riffraff U زیادی توده
clogs U زیادی پرکردن
inordinateness U زیادی بی اندازگی
hyperacidity U زیادی اسید
clog U زیادی پرکردن
clogged U زیادی پرکردن
interleaf U برگ زیادی
increscent U زیادی توسعه
over production U محصول زیادی
fuzz ball U گوشت زیادی
for long U مدت زیادی
overblance U زیادتی زیادی
distichiasis U مژگان زیادی
exorbitance U زیادی افراط
extensiveness U کثرت زیادی
largely U تا درجه زیادی
overweight U وزن زیادی
outgrowth U گوشت زیادی
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
excess U مقدار زیادی از چیزی
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
extra U موضوعی که زیادی است
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
it was a U مبلغ زیادی بود
quite a number of people U عده زیادی از مردم
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
make a killing <idiom> U پول زیادی درآوردن
excesses U مقدار زیادی از چیزی
so U خیلی باین زیادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com