English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mezzanine U اشکوب کوتاه
mezzanines U اشکوب کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stories U اشکوب
storey=story U اشکوب
story=storey U اشکوب
low-rise U کم اشکوب
stages U اشکوب
to go up one pair of stairs U یک اشکوب
stair well U اشکوب
storeys U اشکوب
floored U اشکوب
floor U اشکوب
stratum U اشکوب
stage U اشکوب
floors U اشکوب
storey U اشکوب
the upper storey U اشکوب بالا
floor space U فضای اشکوب
lower floor U اشکوب زیرین
mezzanine U نیم اشکوب
mezzanines U نیم اشکوب
the second storey U اشکوب دوم
upper floor U اشکوب بالایی
floor plan U نقشه اشکوب
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
basement storey U اشکوب زیر زمین
story U اشکوب داستان گفتن
ground floor U اشکوب همکف زمین
Anisian U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
stages U مرحله دار شدن اشکوب
Anisic U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
stage U مرحله دار شدن اشکوب
mezzanine U نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines U نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pigmy U کوتاه
dwarfish U کوتاه
miniatures U کوتاه
miniature U کوتاه
bas relif U کوتاه
curtal U کوتاه
shortest U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pygmy U کوتاه
puny U قد کوتاه
pigmy U قد کوتاه
of short duration U کوتاه
scut U دم کوتاه
short U کوتاه
succinct U کوتاه
stunting U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
shorter U کوتاه
stunts U کوتاه
stunt U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
dumpy U کوتاه
little U کوتاه
low U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
stockier U کوتاه
pigmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
synoptic U کوتاه
concise U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
intrim U کوتاه مدت
term paper U رساله کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
cut off U کوتاه کردن
chiton U قبای کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
basso relief U برجسته کوتاه
correption U کوتاه کردن
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
conte U داستان کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
britches U شلوار کوتاه
coatee U دامن کوتاه
abridge U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
low U کوتاه دون
abbreviated U کوتاه شده
shortening U کوتاه شدگی
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
bas-reliefs U برجسته کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
stag U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
short-circuits U اتصال کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
curt U کوتاه ومختصر
idyll U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
shortening in U کوتاه کردن
mini-skirts U دامن کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
short-lists U فهرست کوتاه
tutu U دامن کوتاه
tutus U دامن کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
shortwave U موج کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
steep taper U مخروط کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
strop U طناب کوتاه
to cut short U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
to look in U کوتاه کردن
truncation U کوتاه سازی
tunicle U لباس کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
in the short run U در کوتاه مدت
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
simply stated U به بیان کوتاه
brief description U شرح کوتاه
corner-brace U حایل کوتاه
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
knurly U کوتاه قد کوتوله
let us be brief U کوتاه کنیم
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
lop sided U کوتاه و بلند
dwarf gallery U دالان کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
jog trot U یورتمه کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
draw in U کوتاه شدن
easy term U کوتاه مدت
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
escopet U قرابینه کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
gnomical U کوتاه لب نویس
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
hide bound U کوتاه فکر
novelet U داستان کوتاه
novella U رمان کوتاه
short run U کوتاه مدت
short run U مدت کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com