Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uncover
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncovering
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncovers
U
اشکار کردن برهنه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disrobing
U
برهنه کردن
uncovering
U
برهنه کردن
uncover
U
برهنه کردن
lay bare
U
برهنه کردن
to bare
U
برهنه کردن
disrobes
U
برهنه کردن
strip
U
برهنه کردن
uncovers
U
برهنه کردن
to lay bare
U
برهنه کردن
disrobed
U
برهنه کردن
denuded
U
برهنه کردن
denuding
U
برهنه کردن
denude
U
برهنه کردن
disrobe
U
برهنه کردن
denudes
U
برهنه کردن
barest
U
برهنه کردن اشکارکردن
bare
U
برهنه کردن اشکارکردن
bares
U
برهنه کردن اشکارکردن
baring
U
برهنه کردن اشکارکردن
bared
U
برهنه کردن اشکارکردن
barer
U
برهنه کردن اشکارکردن
uncover
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovering
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovers
U
اشکار کردن کشف کردن
reveals
U
اشکار کردن
detect
U
اشکار کردن
detecting
U
اشکار کردن
display
U
اشکار کردن
displayed
U
اشکار کردن
displaying
U
اشکار کردن
displays
U
اشکار کردن
lay open
U
اشکار کردن
detects
U
اشکار کردن
detected
U
اشکار کردن
revealed
U
اشکار کردن
reveal
U
اشکار کردن
unfold
U
اشکار کردن
unfolded
U
اشکار کردن
unfolding
U
اشکار کردن
unfolds
U
اشکار کردن
to make public
U
اشکار یا علنی کردن
unfolds
U
فاش کردن اشکار شدن
unfolded
U
فاش کردن اشکار شدن
quarries
U
اشکار کردن معدن سنگ
quarrying
U
اشکار کردن معدن سنگ
unfolding
U
فاش کردن اشکار شدن
unfold
U
فاش کردن اشکار شدن
quarry
U
اشکار کردن معدن سنگ
to speak one's mind
U
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
cold fault
U
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifest
U
اشکار اشکار ساختن
manifested
U
اشکار اشکار ساختن
manifesting
U
اشکار اشکار ساختن
manifests
U
اشکار اشکار ساختن
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
denudate
U
برهنه
untented
U
برهنه
sky clad
U
برهنه
bald
U
برهنه
oats
U
جو برهنه
discalceated
U
برهنه
nude
U
برهنه
discalceate
U
برهنه
balder
U
برهنه
evite
U
زن برهنه
naked
U
برهنه
baldly
U
برهنه
nudes
U
برهنه
baldest
U
برهنه
starkers
U
برهنه
stripped
U
برهنه
divestiture
U
برهنه سازی
stark naked
U
بکلی برهنه
stripteaser
U
رقاصه برهنه
barehanded
<adj.>
U
با دست برهنه
undressed
U
لخت برهنه
bareback
U
سواراسب برهنه
denudation
U
برهنه سازی
nakedly
U
برهنه وار
stripping
U
برهنه سازی
gymnocarpous
U
برهنه میوه
gymnopterous
U
برهنه بال
gymnostomous
U
برهنه دهان
gymnospore
U
هاگ برهنه
gymnosophist
U
فیلسوف برهنه
widowed of fruits
U
برهنه از میوه
adamite
U
ادم برهنه
gymnogynous
U
برهنه تخمدان
achene
U
تخم برهنه
barebaked
U
سواراسب برهنه
peeled
U
زائر برهنه
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
bald animal or tree
U
درخت یا حیوان برهنه
aphyllous
U
بی شاخ و برگ برهنه
magascopic
U
نمودار بچشم برهنه
peeled
U
برهنه نخ نما شده
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
indecent exposure
U
نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
gymnosophy
U
اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
evident
U
اشکار
overt
U
اشکار
open-and-shut
U
اشکار
out-
U
اشکار
open
U
اشکار
patent
U
اشکار
uncovered
U
اشکار
crying
U
اشکار
opened
U
اشکار
opens
U
اشکار
apparent
U
اشکار
patented
U
اشکار
out
U
اشکار
outed
U
اشکار
clears
U
:اشکار
clearest
U
:اشکار
clearer
U
:اشکار
clear
U
:اشکار
patents
U
اشکار
patenting
U
اشکار
semblable
U
اشکار
open and shut
U
اشکار
plainest
U
اشکار
flagrant
U
اشکار
conspicuous
U
اشکار
plains
U
اشکار
inevidence
U
اشکار
plainer
U
اشکار
inapparent
U
نا اشکار
explicit
U
اشکار
burning disgrace
U
اشکار
plain
U
اشکار
obvious
U
اشکار
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
poeeping tom
U
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
opened
U
ازاد اشکار
explicit cost
U
هزینه اشکار
manifestations
U
اشکار سازی
manifestation
U
اشکار سازی
known
U
اشکار ساختن
axiom
U
حقیقت اشکار
axioms
U
حقیقت اشکار
amende honorable
U
عذرخواهی اشکار
visible
U
مرئی اشکار
open
U
ازاد اشکار
conspicuous defect
U
عیب اشکار
let out
U
اشکار ساختن
manifest need
U
نیاز اشکار
detection
U
اشکار سازی
manifestative
U
اشکار سازنده
manifester
U
اشکار کننده
bares
U
ساده اشکار
market overt
U
بازار اشکار
kithe
U
اشکار ساختن
bared
U
ساده اشکار
barest
U
ساده اشکار
barer
U
ساده اشکار
baring
U
ساده اشکار
it will manifest it self
U
اشکار خواهد شد
bare
U
ساده اشکار
to lay open
U
اشکار ساختن
frequency demodulation
U
اشکار ساختن
opens
U
ازاد اشکار
overt behavior
U
رفتار اشکار
self explaining
U
واضح اشکار
explicit
U
اشکار صاف
avowals
U
افهار اشکار
self explanatory
U
واضح اشکار
self-explanatory
U
واضح اشکار
avowal
U
افهار اشکار
decrypt
U
اشکار ساختن
decryption
U
اشکار سازی
undisguised
U
اشکار بی تلبیس
to make known
U
اشکار ساختن
roundly
U
بی پرده اشکار
notoriously
U
بطور اشکار
patently
U
بطور اشکار
glaring
U
اشکار مشهور
self evident
U
خود اشکار
to reveal itself
U
اشکار شدن
signal
U
اشکار مشخص
visible balance
U
تراز اشکار
signaled
U
اشکار مشخص
signalled
U
اشکار مشخص
revealed preference
U
رجحان اشکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com