Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
revelation
U
اشکار سازی افشاء
revelations
U
اشکار سازی افشاء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
decryption
U
اشکار سازی
detection
U
اشکار سازی
manifestation
U
اشکار سازی
manifestations
U
اشکار سازی
self revelation
U
خود اشکار سازی
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifest
U
اشکار اشکار ساختن
manifested
U
اشکار اشکار ساختن
manifesting
U
اشکار اشکار ساختن
manifests
U
اشکار اشکار ساختن
divulgence
U
افشاء
divulgement
U
افشاء
divulgation
U
افشاء
disclosure
U
افشاء
transpiration
U
افشاء
betrayal
U
افشاء سر
betrayals
U
افشاء سر
exposal
U
افشاء
disclosures
U
افشاء
divulge
U
افشاء کردن
divulged
U
افشاء کردن
divulges
U
افشاء کردن
exposures
U
اشکاری افشاء
imparted
U
افشاء کردن
impart
U
افشاء کردن
disclose
U
افشاء کردن
discloses
U
افشاء کردن
disclosing
U
افشاء کردن
exposing
U
افشاء کردن
expose
U
افشاء کردن
revelator
U
افشاء کننده
exposure
U
اشکاری افشاء
imparting
U
افشاء کردن
exposes
U
افشاء کردن
imparts
U
افشاء کردن
divulging
U
افشاء کردن
pull the plug
<idiom>
U
افشاء راز کسی
indecent exposure
U
نمایش
[افشاء]
بی حیا
self revelation
U
افشاء افکار واحساسات شخصی
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
open
U
اشکار
open and shut
U
اشکار
semblable
U
اشکار
open-and-shut
U
اشکار
clearest
U
:اشکار
clear
U
:اشکار
clearer
U
:اشکار
opened
U
اشکار
evident
U
اشکار
clears
U
:اشکار
overt
U
اشکار
crying
U
اشکار
obvious
U
اشکار
plainer
U
اشکار
plains
U
اشکار
patenting
U
اشکار
flagrant
U
اشکار
patented
U
اشکار
explicit
U
اشکار
patent
U
اشکار
burning disgrace
U
اشکار
opens
U
اشکار
apparent
U
اشکار
plainest
U
اشکار
conspicuous
U
اشکار
out
U
اشکار
out-
U
اشکار
outed
U
اشکار
inapparent
U
نا اشکار
uncovered
U
اشکار
inevidence
U
اشکار
plain
U
اشکار
patents
U
اشکار
opened
U
ازاد اشکار
conspicuous defect
U
عیب اشکار
flagrantly
U
باوقاحت اشکار
self-explanatory
U
واضح اشکار
manifest need
U
نیاز اشکار
visible balance
U
تراز اشکار
kithe
U
اشکار ساختن
open
U
ازاد اشکار
self evident
U
خود اشکار
let out
U
اشکار ساختن
self explaining
U
واضح اشکار
self explanatory
U
واضح اشکار
lay open
U
اشکار کردن
opens
U
ازاد اشکار
displays
U
اشکار کردن
to reveal itself
U
اشکار شدن
to make known
U
اشکار ساختن
to lay open
U
اشکار ساختن
evident to any one
U
نزدهمه اشکار
explicit behavior
U
رفتار اشکار
reveals
U
اشکار کردن
signaled
U
اشکار مشخص
overt behavior
U
رفتار اشکار
unfolds
U
اشکار کردن
explicit cost
U
هزینه اشکار
avowals
U
افهار اشکار
explicit
U
اشکار صاف
unfolding
U
اشکار کردن
unfolded
U
اشکار کردن
unfold
U
اشکار کردن
revealed
U
اشکار کردن
reveal
U
اشکار کردن
transpicuous
U
فرا اشکار
transpicuous
U
روشن اشکار
market overt
U
بازار اشکار
displaying
U
اشکار کردن
displayed
U
اشکار کردن
display
U
اشکار کردن
manifestative
U
اشکار سازنده
manifester
U
اشکار کننده
detect
U
اشکار کردن
detected
U
اشکار کردن
detecting
U
اشکار کردن
detects
U
اشکار کردن
visible
U
مرئی اشکار
bare
U
ساده اشکار
bared
U
ساده اشکار
barer
U
ساده اشکار
bares
U
ساده اشکار
barest
U
ساده اشکار
baring
U
ساده اشکار
avowal
U
افهار اشکار
signal
U
اشکار مشخص
axiom
U
حقیقت اشکار
frequency demodulation
U
اشکار ساختن
glaring
U
اشکار مشهور
public
U
عامه اشکار
undisguised
U
اشکار بی تلبیس
revealer
U
اشکار کننده
revealed preference
U
ترجیح اشکار
signalled
U
اشکار مشخص
known
U
اشکار ساختن
revealed preference
U
رجحان اشکار
axioms
U
حقیقت اشکار
it will manifest it self
U
اشکار خواهد شد
amende honorable
U
عذرخواهی اشکار
roundly
U
بی پرده اشکار
decrypt
U
اشکار ساختن
notoriously
U
بطور اشکار
patently
U
بطور اشکار
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
palpable
U
قابل لمس اشکار
open to the public
U
اشکار در نزد همه
palpably
U
بطور محسوس یا اشکار
manifested
U
صورت بار اشکار
manifests
U
صورت بار اشکار
manifesting
U
صورت بار اشکار
apparent electromotive force
U
نیروی برقرانی اشکار
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
manifest dream content
U
محتوای اشکار رویا
manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار
manifest
U
صورت بار اشکار
obviously
U
بطور اشکار یا معلوم
it is obvious that
U
اشکار یا بدیهی است که
to make public
U
اشکار یا علنی کردن
plain text
U
متن واضح و اشکار
the secret will open to me
U
ان راز بمن اشکار
untold
U
بی حساب اشکار نشده
unfolds
U
فاش کردن اشکار شدن
quarries
U
اشکار کردن معدن سنگ
quarrying
U
اشکار کردن معدن سنگ
peeped
U
جوانه زدن اشکار شدن
peeping
U
جوانه زدن اشکار شدن
peeps
U
جوانه زدن اشکار شدن
to breathe one's simplicity
U
بسادگی کسی اشکار شدن
unfolding
U
فاش کردن اشکار شدن
unfolded
U
فاش کردن اشکار شدن
peep
U
جوانه زدن اشکار شدن
unfold
U
فاش کردن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار تیلور
quarry
U
اشکار کردن معدن سنگ
to speak one's mind
U
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
cold fault
U
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
noises
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com