English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
iambize U اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
goliard U دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
iambic verse U شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
classically U بسبک
orientally U بسبک شرقی ها
romanesque U بسبک رومی
in a narrative style U بسبک داستان
japanize U بسبک ژاپنی در اوردن
gothicize U بسبک گوتیک در اوردن
gothicize U بسبک گوتیک در امدن
verslibre U شعر بسبک نوین
japanize U بسبک ژاپونی تزئین نمودن
doric U بسبک معماری قدیم یونان
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
syllabic U هجایی
monosyllabic U یک هجایی
rhapsodiz U اشعار
decasyllabic U ده هجایی
pagodas U ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
pagoda U ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
decasyllable U شعر ده هجایی
polysyllables U چند هجایی
syllabicity U تجزیه هجایی
lyries U اشعار غنائی
polysyllable U چند هجایی
lyrics U اشعار غنائی
syllabication U تنجیه هجایی
poetry U اشعار نظم
epopee U اشعار حماسی
libretti U اشعار اپرا
nonsyllabic U غیر هجایی
octosyllabic U هشت هجایی
libretto U اشعار اپرا
librettos U اشعار اپرا
nonsyllabic U بدون هجایی
polysyllabic U چند هجایی
indication U اشعار نشانه
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
librettos U کتاب اشعار اپرا
lyricist U نویسندهی اشعار غنایی
lyricists U نویسندهی اشعار غنایی
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
octave U شعر هشت هجایی
octaves U شعر هشت هجایی
libretti U کتاب اشعار اپرا
ablaut U قلب حروف هجایی
polysyllable U کلمه چند هجایی
epos U اشعار رزمی پیشینیان
librettist U نویسنده اشعار اپرا
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
polysyllables U کلمه چند هجایی
eye dialect U لهجهء واضح و هجایی
fourteener U شعر چهارده هجایی
libretto U کتاب اشعار اپرا
librettists U نویسنده اشعار اپرا
symbolist U نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
hendecasyllabic U شعر یا نثر یازده هجایی
acknowledging U وصول نامهای را اشعار داشتن
epigram U سخن نیشدار قطعه هجایی
epigrams U سخن نیشدار قطعه هجایی
acknowledges U وصول نامهای را اشعار داشتن
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
bardolater U شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
epos U مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
heroic couplet U شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
winged horse U شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
vers de societe U اشعار سبک و نغز وطعنه امیز
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
hudibrastic U نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
trochee U وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
ionic U وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
polysyllabic U چند سیلابی چند هجایی
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
make U ساختن
upbuild U ساختن
to get along U ساختن
minted U ساختن
mint U ساختن
manufacture U ساختن
manufactured U ساختن
invents U ساختن
inventing U ساختن
invented U ساختن
invent U ساختن
makes U ساختن
remakes U از نو ساختن
to go in with U ساختن با
minting U ساختن
idolises U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolize U بت ساختن
idolized U بت ساختن
idolizes U بت ساختن
idolizing U بت ساختن
pellet U حب ساختن
fabricates U ساختن
fabricating U ساختن
bulid U ساختن
carbonize U کک ساختن
idolised U بت ساختن
fabricated U ساختن
to make away U ساختن
mints U ساختن
manufactures U ساختن
to t. up U ساختن
fabrication U ساختن
dree U ساختن با
fabricate U ساختن
to make a shift U ساختن
remake U از نو ساختن
confect U ساختن
bridge U پل ساختن
creates U ساختن
build U ساختن
buildings U ساختن
builds U ساختن
create U ساختن
produced U ساختن
fashion U مد ساختن
pills U حب ساختن
pill U حب ساختن
generate U ساختن
fashioned U مد ساختن
creating U ساختن
compose U ساختن
bridged U پل ساختن
bridges U پل ساختن
forborne U ساختن با
generated U ساختن
miscreate U بد ساختن
unifying U تک ساختن
unify U تک ساختن
unifies U تک ساختن
set up U ساختن
indite U ساختن
produce U ساختن
composes U ساختن
generates U ساختن
fashions U مد ساختن
put-up U ساختن
put up U ساختن
construct U ساختن
constructed U ساختن
constructing U ساختن
constructs U ساختن
upgrading U ساختن
fashioning U مد ساختن
generating U ساختن
upgrades U ساختن
upgraded U ساختن
upgrade U ساختن
produces U ساختن
graved U منقوش ساختن
nidify U لانه ساختن
optimize U بهین ساختن
neologize U واژههای نو ساختن
minify U خرد ساختن
mason up U ساختن دیوار
let out U اشکار ساختن
mutualize U دوسره ساختن
idealization U ارمانی ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
disabling U ناتوان ساختن
lay off U متوقف ساختن
assimilating U شبیه ساختن
optimize U بهینه ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
fling U روانه ساختن
beads U مهره ساختن
flinging U روانه ساختن
disables U ناتوان ساختن
flings U روانه ساختن
minimises U کمینه ساختن
assimilate U شبیه ساختن
perfuse U جاری ساختن
assimilated U شبیه ساختن
overset U واژگون ساختن
assimilates U شبیه ساختن
snarl U خشمگین ساختن
insures U مطمئن ساختن
kithe U اشکار ساختن
discovering U مکشوف ساختن
minimising U کمینه ساختن
minimised U کمینه ساختن
accustoms U معتاد ساختن
discovers U مکشوف ساختن
produce U ساختن محصول
accustoming U معتاد ساختن
accustom U معتاد ساختن
produced U ساختن محصول
insuring U مطمئن ساختن
ensure U مطمئن ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com