Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dispersion error
U
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispersion error
U
اشتباه پراکندگی
circular probable error
U
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
dispersion scale
U
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
dispersion pattern
U
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
dispersion
U
پراکندگی منطقه پراکندگی
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
scatter
U
پراکندگی
scatters
U
پراکندگی
sparsity
U
پراکندگی
variance
U
پراکندگی
broadcast
U
پراکندگی
dispersion
U
پراکندگی
strewment
U
پراکندگی
diaspora
U
پراکندگی
diffusion
U
پراکندگی
spreading
U
پراکندگی
dissipation
U
پراکندگی
scattering
U
پراکندگی
broadcasts
U
پراکندگی
dispersal
U
پراکندگی
leakage
U
پراکندگی
leakages
U
پراکندگی
light scattering
U
پراکندگی نور
lateral dispersion
U
پراکندگی جانبی
interspersal
U
نثارسازی پراکندگی
incoherent scattering
U
پراکندگی ناهمدوس
magnetic leakage
U
پراکندگی مغناطیسی
light scattering by air molecules
U
پراکندگی هوا
scissor
U
پراکندگی اختلاف
scatterplot
U
نمودار پراکندگی
dispersion
U
پراکندگی تیر
scattering power
U
قدرت پراکندگی
scattergram
U
نمودار پراکندگی
elastic scattering
U
پراکندگی کشسان
sparseness
U
کم پشتی پراکندگی
inelastic scattering
U
پراکندگی ناکشسان
longitudinal dispersion
U
پراکندگی طول
rutherford scattering
U
پراکندگی رادرفورد
relative dispersion
U
پراکندگی نسبی
center of dispersion
U
مرکز پراکندگی
dissipate
U
پراکندگی کردن
coefficient of variation
U
ضریب پراکندگی
coefficient of dispersion
U
ضریب پراکندگی
dissipating
U
پراکندگی کردن
coherent scattering
U
پراکندگی همدوس
range dispersion
U
پراکندگی در برد
scatter diagram
U
نمودار پراکندگی
discriminal dispersion
U
پراکندگی افتراقی
dispersion coefficient
U
ضریب پراکندگی
range dispersion
U
پراکندگی بردی
dispersal area
U
منطقه پراکندگی
cone of dispersion
U
مخروط پراکندگی
dispersion rectangle
U
مستطیل پراکندگی
storm smear
U
پراکندگی طوفان
spread effects
U
اثرات پراکندگی
bragg scattering
U
پراکندگی براگ
dispersion pattern
U
شکل پراکندگی
dissipates
U
پراکندگی کردن
scattering of alpha particles
U
پراکندگی ذرات الفا
modal dispersion
U
شکلی از پراکندگی پالس ها
to whip in
U
از پراکندگی باز داشتن
magnetic leakage
U
پراکندگی فوران مغناطیسی
rectangle of dispersion
U
مستطیل پراکندگی گلوله ها
maximum scattering angle
U
زاویه پراکندگی حداکثر
variation
U
نوسان متناوب پراکندگی
dispersal
U
پراکندگی پراکنده سازی
center of dispersion
U
مرکزمستطیل پراکندگی گلوله ها
atomic scattering factor
U
ضریب پراکندگی اتمی
distribution area
U
منطقه پراکندگی تیر
atomic form factor
U
ضریب پراکندگی اتمی
cone of dispersion
U
مخروط پراکندگی بسکها
zone of dispersion
U
منطقه پراکندگی گلوله ها
scattering
U
پراکندگی بخش کردن
variations
U
نوسان متناوب پراکندگی
cone of fire
U
مخروط پراکندگی تیرها
sprawl
U
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
sprawling
U
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
distributions
U
سازمان دادن پراکندگی تیر
distribution
U
سازمان دادن پراکندگی تیر
light scattering by air molecules
U
پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
sprawls
U
بطورغیرمنظم پخش شدن پراکندگی
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
gauche
U
ناشی کج
emergent
U
ناشی
resulting
U
ناشی
due
U
ناشی از
resulted
U
ناشی
result
U
ناشی
even tual
U
ناشی
mala filde
U
ناشی
ill-
U
ناشی
ill
U
ناشی
dilettante
U
ناشی
dilettantes
U
ناشی
dilettanti
U
ناشی
descended
U
ناشی
ills
U
ناشی
on account of somebody
[something]
U
ناشی از
amateurish
U
ناشی
Due to
U
ناشی از
muffs
U
ناشی
maladroit
U
ناشی
skill less
U
ناشی
skilless
U
ناشی
muffing
U
ناشی
muffed
U
ناشی
muff
U
ناشی
therefrom
U
ناشی از ان
resultant
U
ناشی
awkward
U
بی لطافت ناشی
unskil
U
ناشی بی مهارت
unperfect
U
ناشی نابلد
unfortunate
U
ناشی ازبدبختی
adipic
U
ناشی ازچربی
tisy
U
ناشی از مستی
awkwardness
U
ناشی گری
internal
U
ناشی ازدرون
gaucherie
U
ناشی گری
variorum
U
ناشی ازچندمنبع
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
gremie
U
بی تجربه و ناشی
rise
U
ناشی شدن
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
rise
U
ناشی شدن از
jackleg
U
ناشی نادرست
stingy
U
ناشی از خست
irritative
U
ناشی از تحریک
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
dittographic
U
ناشی ازتکراراشتباهی
rises
U
ناشی شدن از
rises
U
ناشی شدن
privative
U
ناشی از محرومیت
novices
U
ادم ناشی
negligent
U
ناشی از بی مبالاتی
novice
U
ادم ناشی
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
emanating
U
ناشی شدن
emanate
U
ناشی شدن
guttural
U
ناشی از گلو
emanated
U
ناشی شدن
abnerval
U
ناشی از عصب
awkward age
U
سن خامکار
[ناشی]
sequent
U
منتج ناشی
toxic
U
ناشی از زهراگینی
issues
U
ناشی شدن
issued
U
ناشی شدن
emanates
U
ناشی شدن
premune
U
ناشی از جلوگیری
issue
U
ناشی شدن
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
DEFRAG
U
در DOS-MS ابزار از حالت پراکندگی در آوردن در DOS-MS
flowed
U
ناشی شدن فلو
transmissions
U
خطای ناشی از اختلال در خط
rube
U
ادم دهاتی ناشی
come
U
رخ دادن ناشی شدن
flow
U
ناشی شدن فلو
comes
U
رخ دادن ناشی شدن
transmission
U
خطای ناشی از اختلال در خط
kinetic energy
U
نیروی ناشی ازحرکت
arises
U
رخ دادن ناشی شدن
arise
U
رخ دادن ناشی شدن
diastrophic
U
ناشی ازتغییرات ارضی
despiteous
U
ناشی ازکینه یالج
short sighted
U
ناشی از کوته نظری
arising
U
رخ دادن ناشی شدن
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
flows
U
ناشی شدن فلو
ebb current
U
جریان ناشی از افت اب
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
well meaning
U
ناشی از قصد خوب
proceed
U
ناشی شدن از عایدات
proceeded
U
ناشی شدن از عایدات
profits a prendre
U
حقوق ناشی از مزارعه
indiscriminate
U
ناشی از عدم تبعیض
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
absorption losses
U
تلفات ناشی از جذب
occupation authorities
U
اقتدارات ناشی از اشغال
ingenious
U
با هوش ناشی از زیرکی
shear stress
U
تنش ناشی از برش
ravening
U
حریص ناشی از حرص
result
U
ناشی شدن نتیجه
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
shear crack
U
ترک ناشی از برش
royalistic
U
ناشی از شاه پرستی
well-meaning
U
ناشی از قصد خوب
resulting
U
ناشی شدن نتیجه
renunciatory
U
ناشی از انکار نفس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com