English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 306 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blunder U اشتباه لپی
blundered U اشتباه لپی
blundering U اشتباه لپی
blunders U اشتباه لپی
lapsus linguac U اشتباه لپی
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fallible U اشتباه کننده
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
slip U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slips U اشتباه کردن
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
compilation U اشتباه نوشتاری در حین کامپایل
compilations U اشتباه نوشتاری در حین کامپایل
substitution U خطای اسکنر که یک حرف را با حرف دیگر اشتباه کند
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
perfectly U بدون اشتباه یا درست
overseen U در اشتباه
bobble U پی درپی اشتباه کردن
bobble U اشتباه کاری لغزش
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
bobbles U اشتباه کاری لغزش
fumble U اشتباه کردن
fumble U اشتباه
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
blow up U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-up U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
blow-ups U توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد
unerring U اشتباه نشدنی
unmistakable U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
unmistakably U خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
bedlam U اشتباه شدید
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
error U اشتباه
errors U اشتباه
bungler U اشتباه کار
bunglers U اشتباه کار
gaffe U اشتباه در گفتار یاکردار
gaffes U اشتباه در گفتار یاکردار
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadilloes U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
erroneous U غلط اشتباه
unequivocal U صریح اشتباه نشدنی
unequivocally U صریح اشتباه نشدنی
goof U اشتباه
goof U اشتباه کردن
goofed U اشتباه
goofed U اشتباه کردن
goofing U اشتباه
goofing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه
goofs U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
misprint U اشتباه چاپی
misprints U اشتباه چاپی
confuse U باهم اشتباه کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
misconstrue U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
lap sus U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
snafu U اشتباه
mistakenness U اشتباه
fallacy U اشتباه
fallacies U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
jeofail U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
incorrectness U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mistake U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
mistakes U اشتباه
wrongs U اشتباه
wronging U اشتباه
mistaking U اشتباه
fault U اشتباه
faulted U اشتباه
faults U اشتباه
barratry U اشتباه
discrepancy U اشتباه
wrong U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
errancy U اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
computational U اشتباه در محاسبه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
deflection error U اشتباه سمت
deflection error U اشتباه انحراف
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
boo boo U اشتباه کاری
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
mistaken U اشتباه کرده
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
boner U اشتباه مضحک
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
blunderingly U ازروی اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق
unmistakable U خالی از اشتباه
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
you are mistaken U در اشتباه هستید
to set U از اشتباه دراوردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
typo U اشتباه تایپی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
mistake of law U اشتباه حکمی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
mistaken party U اشتباه کننده
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
probable error U اشتباه احتمالی
peccant U اشتباه کار
parachronism U اشتباه تاریخی
miswrite U اشتباه نوشتن
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
mistakenness U در اشتباه بودن
oversights U اشتباه نظری
blunder U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه کردن
blundered U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه کردن
blundering U اشتباه بزرگ
oversight U اشتباه نظری
miscalculations U محاسبه اشتباه
misconstruing U اشتباه کردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabusing U از اشتباه دراوردن
bloomer U اشتباه احمقانه
miscalculation U محاسبه اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
faulted U تقصیر اشتباه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
inaccuracy U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
faults U تقصیر اشتباه
blunders U اشتباه بزرگ
mistake U اشتباه کردن
fault U تقصیر اشتباه
mistaking U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
you are written U شما اشتباه کردید
goofier U مخبط اشتباه کار
goofiest U مخبط اشتباه کار
you are mistaken U اشتباه کرده اید
goofy U مخبط اشتباه کار
Slip of the tongue (pen). U اشتباه لفظی (نگارشی )
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
slip U اشتباه در نقشه خوانی
bet on the wrong horse <idiom> U قضاوت اشتباه درموردچیزی
huge blunder U اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
see the light <idiom> U متوجه اشتباه شدن
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
make up for something <idiom> U جبران خطا یا اشتباه
mix-up <idiom> U اشتباه ،گیج وسردرگمی
horizontal error U اشتباه بردی و سمتی
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
errata sheet U برگ تصحیح اشتباه
misthink U اشتباه فکر کردن
blundered U اشتباه فاحش در شطرنج
gaingiving U سوء تفاهم اشتباه
misstep U قدم اشتباه وغلط
misreport U اشتباه گزارش دادن
gross negligence U اشتباه دقت کلی
blunder U اشتباه فاحش در شطرنج
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
blundering U اشتباه فاحش در شطرنج
blunders U اشتباه فاحش در شطرنج
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
sampling error U اشتباه نمونه گیری
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
there is no mistaking U نمیتوان اشتباه کرد
boo boo U دست پاچگی اشتباه
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
propagated error U اشتباه منتشر شده
there is no mistaking U جای اشتباه نیست
wrongheaded U مصر در اشتباه خود
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
he makes occasional mistakes U گاه گاهی اشتباه میکند
comparative ve U اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
garble U اشتباه درارسال و دریافت پیام
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
error message U پیام خطا پیغام اشتباه
dispersion error U اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
range probable error U اشتباه احتمالی برد توپ
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
take to task <idiom> U به خاطر اشتباه سرزنش شدن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
show him that it is false U جای اوکنیدکه اشتباه است
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
overrun error U اشتباه در انتقال و جایگیری کاراکترها
gaffe U اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com