English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
de icing U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
deglaciation U یخ زدایی
demystify U راز زدایی
debugging U اشکال زدایی
detente U تشنج زدایی
demystifies U راز زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
dispergation U لخته زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
discoloration U رنگ زدایی
desulphurizing U گوگرد زدایی
de escalation U تشنج زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
deamination U امین زدایی
sterilization U گند زدایی
stain removed U لکه زدایی
descaling U پوسته زدایی
undoing U عمل زدایی
deforestation U جنگل زدایی
debugs U اشکال زدایی
depolarization U قطبش زدایی
debugged U اشکال زدایی
decoloration U رنگ زدایی
debug U اشکال زدایی
blanching U رنگ زدایی
genocide U نژاد زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
demystifying U راز زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
desegregation U جدایی زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
demystified U راز زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
deionization U یون زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
desalinization U نمک زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
peptization U لخته زدایی
degasify U گاز زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
desalting U نمک زدایی
desalination U نمک زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
decolourization U رنگ زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
debugs U اشکال زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
desegregates U تفکیک زدایی کردن
bleaching U رنگ زدایی الیاف
debugged U اشکال زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
defusing U تشنج زدایی کردن
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
defuse U تشنج زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregating U تفکیک زدایی کردن
desegregate U تفکیک زدایی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
defused U تشنج زدایی کردن
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
deskew U اریب زدایی کردن
de-escalating U تشنج زدایی کردن
de-escalates U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
de-escalate U تشنج زدایی کردن
de escalate U تشنج زدایی کردن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
program debugging U اشکال زدایی برنامه
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
demodulation U کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
barratry U اشتباه
incorrectness U اشتباه
snafu U اشتباه
errancy U اشتباه
faulted U اشتباه
fault U اشتباه
faults U اشتباه
mistakes U اشتباه
mistakenness U اشتباه
lap sus U اشتباه
wrong U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
jeofail U اشتباه
discrepancy U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
mistaking U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
fumble U اشتباه
goof U اشتباه
errors U اشتباه
error U اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
clanger U اشتباه
fallacy U اشتباه
faux pas U اشتباه
trips U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
fallacies U اشتباه
overseen U در اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
mils trip U اشتباه میلیمی
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
flub U اشتباه احمقانه
systematic error U اشتباه سیستماتیک
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
mistakenness U در اشتباه بودن
mistaken party U اشتباه کننده
mistake of law U اشتباه حکمی
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
miswrite U اشتباه نوشتن
to make a mistake U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
professional misconduct U اشتباه حرفهای
to make an error U اشتباه کردن
probable error U اشتباه احتمالی
to put wise U از اشتباه دراوردن
to set U از اشتباه دراوردن
you are mistaken U در اشتباه هستید
peccant U اشتباه کار
parachronism U اشتباه تاریخی
typing error U اشتباه تایپی
syntax error U اشتباه ترکیبی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
malentendu U اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U اشتباه لپی
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
metachronism U اشتباه تاریخی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com