English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
byword U اشاره یانگاه مختصر
bywords U اشاره یانگاه مختصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cheep U اشاره مختصر
anchoring U بالنگر بستن یانگاه داشتن
anchor U بالنگر بستن یانگاه داشتن
anchors U بالنگر بستن یانگاه داشتن
innuendoes U اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendo U اشاره تلویحا اشاره کردن
implying U اشاره داشتن بر اشاره کردن
innuendos U اشاره تلویحا اشاره کردن
implies U اشاره داشتن بر اشاره کردن
imply U اشاره داشتن بر اشاره کردن
precise U مختصر کردن مختصر
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
abbreviated U مختصر
febricula U تب مختصر
compend U مختصر
succinct U مختصر
abridged U مختصر
shortest U مختصر
laconically U مختصر گو
laconic U مختصر گو
shorter U مختصر
short U مختصر
sums U مختصر
sum U مختصر
brief U مختصر
briefed U مختصر
partial U مختصر
briefest U مختصر
little U مختصر
concise U مختصر
abstracted U مختصر
tersest U مختصر
terser U مختصر
terse U مختصر
viz U مختصر
summaries U مختصر
summary U مختصر
briefer U مختصر
gnomical U مختصر
epitome U مختصر
short term U مختصر
synoptic U مختصر
tis U مختصر ti is
concise <adj.> U مختصر
curt <adj.> U مختصر
fleeting <adj.> U مختصر
short <adj.> U مختصر
succinct <adj.> U مختصر
incomprehensive U مختصر
grammalogue U مختصر
clicks U صدای مختصر
handlist U فهرست مختصر
squabble U نزا مختصر
squabbled U نزا مختصر
squabbles U نزا مختصر
squabbling U نزا مختصر
synopses U اجمال مختصر
concisely U بطور مختصر
short and sweet <idiom> U مختصر ومفید
velitation U جنگ مختصر
tiffin U ناهار مختصر
pithy U مختصر ومفید
contracted U مختصر محدود
tot U یادداشت مختصر
tots U یادداشت مختصر
clicked U صدای مختصر
brief U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
briefer U کوتاه مختصر
compendium U مختصر کوتاهی
briefly speaking U مختصر کنیم
briefest U کوتاه مختصر
grind out U پیشروی مختصر
curtail U مختصر نمودن
curtailed U مختصر نمودن
curtailing U مختصر نمودن
curtails U مختصر نمودن
comedietta U کمدی مختصر
flashes U روشنایی مختصر
summaries U خلاصه مختصر
flashed U روشنایی مختصر
tendency U علاقه مختصر
petit mal U صرع مختصر
paraph U امضای مختصر
nodding acquaintance آشنایی مختصر
my initials are s.h U امضای مختصر من
tendencies U علاقه مختصر
inking U اطلاع مختصر
snacks U خوراک مختصر
lacanic U مختصر و مفید
brachygraphy U مختصر نویسی
shorthand U مختصر نویسی
telegraphic U تلگرافی مختصر
let us be brief U مختصر کنیم
snack U خوراک مختصر
potluck U غذای مختصر
click U صدای مختصر
abridge U مختصر کردن
simplifier U مختصر کننده
flash U روشنایی مختصر
shortener U مختصر کننده
apercu U خلاصه مختصر
summary U خلاصه مختصر
scumble U مالش مختصر
synopsis U اجمال مختصر
shortens U مختصر کردن کاستن
compendiously <adv.> U بصورت مختصر و مفید
shorten U مختصر کردن کاستن
abbreviating U مختصر یا مفید کردن
abbreviates U مختصر یا مفید کردن
curtly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
briefly <adv.> U بصورت مختصر و مفید
abbreviate U مختصر یا مفید کردن
shortened U مختصر کردن کاستن
prospectuses U شرح حال مختصر
blockhouse U بنای استحکامی مختصر
bowing acquaintance آشنایی مختصر سلامی و بس
abriviated addressing U ادرس مختصر شده
feather U فشار مختصر به گاز
in a nutshell U بطور خیلی مختصر
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
prospectus U شرح حال مختصر
metastable U دارای ثبات مختصر
look in U دیدن کردن مختصر
compendious U موجز مختصر ومفید
spots U زمان مختصر لحظه
simplifications U تسهیل مختصر سازی
pittance U کمک هزینه مختصر
simplification U تسهیل مختصر سازی
pulls U برتری جزئی و مختصر
pull U برتری جزئی و مختصر
spot U زمان مختصر لحظه
billeted U ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting U ورقه جیره یادداشت مختصر
smacked U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
smacks U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
billet U ورقه جیره یادداشت مختصر
simplification U ساده گردانی مختصر سازی
simplifications U ساده گردانی مختصر سازی
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
blinks U نادیده گرفته نگاه مختصر
blink U نادیده گرفته نگاه مختصر
billets U ورقه جیره یادداشت مختصر
smack U چشیدن مختصر باصدا غذاخوردن
blinked U نادیده گرفته نگاه مختصر
simplifcation U ساده گردانی مختصر سازی
step in U بازدید مختصر وکوتاهی کردن
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
nuances U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
nuance U اختلاف مختصر نکات دقیق وفریف
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
manifests U اشاره
manifested U اشاره
gesture U اشاره
manifesting U اشاره
slur U اشاره
slurs U اشاره
gestured U اشاره
slurred U اشاره
slurring U اشاره
inkling U اشاره
implication U اشاره
inking U اشاره
referral U اشاره
pointer U اشاره گر
indication U اشاره
pointers U اشاره گر
allusions U اشاره
allusion U اشاره
insinuation U اشاره
implications U اشاره
reference U اشاره
references U اشاره
nutation U اشاره با سر
referrals U اشاره
suggestion U اشاره
suggestions U اشاره
insinuative U اشاره
cell pointer U اشاره گر سل
mentions U اشاره
intimations U اشاره
beckoning U اشاره
symbol U اشاره
intimation U اشاره
tip U اشاره
in reference to U با اشاره به
action U اشاره
actions U اشاره
beckons U اشاره
mention U اشاره
mentioning U اشاره
warning U اشاره
hinted U اشاره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com