English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slav declined U اسلاو پذیرفته نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slav accepted U اسلاو پذیرفته شده
persona non grata U شخص پذیرفته نشده
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
alekhine's variation U واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
non matriculated U دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
parity U سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
sclav ect U اسلاو
Slav U اسلاو
Slavs U اسلاو
Slav U از نژاد اسلاو
slavophil U طرفدارفرهنگ اسلاو
Slavs U از نژاد اسلاو
slavophil U دوستدار اقوام اسلاو
slavic U وابسته بنژاد اسلاو
semi slav U شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
slav defence U دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
czech defence U نام منسوخ دفاع اسلاو
schlechter variation U واریاسیون شلشتر در دفاع اسلاو شطرنج
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
accelerated meran U مران شتابان دلار دفاع اسلاو
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
avowed U پذیرفته
agreed to U پذیرفته
taken U پذیرفته
accepted U پذیرفته
received U پذیرفته
unquestioned U پذیرفته
agreed U پذیرفته
adopted U پذیرفته
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
to go down U پذیرفته شدن
to pass muster U پذیرفته شدن
agreed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
allowed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
approved <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
authorized <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
passed <adj.> <past-p.> U پذیرفته شده
his was granted U دعایش پذیرفته شد
he was received to membership U بعضویت پذیرفته شد
admitted U پذیرفته شده
inductee U استخدامی پذیرفته شده
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
acceptably U چنانچه پذیرفته شود
accepted barbarism U غلط مشهور یا پذیرفته
incomplete U انجام نشده پر نشده
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
to be called at the bar U به سمت وکالت پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
to pass for U پذیرفته یا شناخته شدن بجای
to meet with a repulse U پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
naturalizes U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalising U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
a bitter pill to swallow <idiom> U یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
naturalize U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizing U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalises U بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
Nothing can excuse such impoliteness. U هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
approval U متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval U توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
tables U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
affirmative سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
CMIP U پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
postulating U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulated U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulates U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
unchecked <adj.> U بررسی نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unsight U دیده نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
unseen U مکشوف نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
imperforate U منگنه نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unasked U سوال نشده
unaudited <adj.> U بررسی نشده
autochthonous U جابجا نشده
untested <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unpremediated U تصور نشده
undeeded U در سندقید نشده
unshod U نعل نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unbowed U سر کوب نشده
unbacked U رام نشده
unaccomplished U انجام نشده
unaccommodated U فراهم نشده
undefined U تعریف نشده
unpolished U پرداخت نشده
unnormalized U هنجار نشده
unspotted U ننگین نشده
unsought U کاوش نشده
unlicked U لیسیده نشده
unleached U سفید نشده
unsaturate U اشباع نشده
unsaturated U اشباع نشده
unexploded U منفجر نشده
unsaved U پس انداز نشده
unset U ثابت نشده
undisiplined U تربیت نشده
undirected U هدایت نشده
the date was not specified U نشده بود
tenantless U اشغال نشده
unwashed U شسته نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
non switched line U خط گزینه نشده
intemerate U بی ناموس نشده
innascible U زایده نشده
inextinct U نیست نشده
inedited U چاپ نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
in sheets U صحافی نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unworn U کهنه نشده
unworn U استعمال نشده
wound less U زخمی نشده
roughdry U اطو نشده
unconnected U وصل نشده
unearned U کسب نشده
unguarded U حراست نشده
unguarded U حساب نشده
unpublished U چاپ نشده
unpublished U نشر نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U بحث نشده
in quires U صحافی نشده
outstandingly U تصفیه نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com