Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dry dock
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks
U
استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
berthed
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berthing
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berth
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berths
U
اطاق کشتی لنگرگاه
dry docks
U
محل تعمیر کشتی
dry dock
U
محل تعمیر کشتی
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
shipyard
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards
U
کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
watering place
U
استخر
linn
U
استخر
pools
U
استخر
ponds
U
استخر
reservoir
U
استخر
reservoirs
U
استخر
tank
U
استخر
pond
U
استخر
stank
U
استخر
water reservoir
U
استخر
pool
U
استخر
lin
U
استخر
pooled
U
استخر
football pools
U
استخر
lakes
U
استخر
lake
U
استخر
swag
U
استخر
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
pounded
U
استخر یا حوض اب
lough
U
دریاچه استخر
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
U
حمام
[با استخر]
swimming pool
U
حمام
[با استخر]
bathhouse
U
حمام
[با استخر]
bathhouse
U
گرمابه
[با استخر]
public baths
U
استخر عمومی
baths
U
استخر عمومی
swimming pool
U
استخر شنا
swimming pools
U
استخر شنا
wading pool
U
استخر کودکان
pound
U
استخر یا حوض اب
swimming pool
U
گرمابه
[با استخر]
sump
U
استخر تهنشینی
pounds
U
استخر یا حوض اب
long course
U
استخر 05 متر
natatorium
U
استخر سرپوشیده
sumps
U
استخر تهنشینی
natatorium
U
استخر شنا
pounding
U
استخر یا حوض اب
indoor swimming pool
U
استخر سر پوشیده
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
U
گرمابه
[با استخر]
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
anchorages
U
لنگرگاه
harbors
U
لنگرگاه
harbored
U
لنگرگاه
haven
U
لنگرگاه
port
U
لنگرگاه
harboured
U
لنگرگاه
harbouring
U
لنگرگاه
harboring
U
لنگرگاه
anchorage
U
لنگرگاه
harbours
U
لنگرگاه
port complex
U
لنگرگاه
harborage
U
لنگرگاه
harbor
U
لنگرگاه
berth
U
لنگرگاه
berthed
U
لنگرگاه
berthing
U
لنگرگاه
berths
U
لنگرگاه
dockage
U
لنگرگاه
harbour
U
لنگرگاه
docks
U
لنگرگاه
dock
U
لنگرگاه
pier
U
لنگرگاه
docked
U
لنگرگاه
harbourage
U
لنگرگاه
piers
U
لنگرگاه
diving well
U
قسمت عمیق استخر
flip turn
U
برگشت انتهای استخر
baths
U
استخر شنای سرپوشیده
lapped
U
شناکردن طول استخر
persepolitan
U
اهل فارسه یا استخر
lap
U
شناکردن طول استخر
inward dive
U
شیرجه پشت به استخر
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
dock warrant
U
رسید لنگرگاه
dock yard
U
محوطه لنگرگاه
anchorages
U
باج لنگرگاه
longshorement
U
باربر لنگرگاه
aerial port
U
لنگرگاه هوایی
anchorage buoy
U
بویه لنگرگاه
roadstead
U
لنگرگاه باز
docker
U
کارگر لنگرگاه
levee
U
بند لنگرگاه
longshoremen
U
باربر لنگرگاه
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
anchorage
U
باج لنگرگاه
longshoreman
U
باربر لنگرگاه
dock receipt
U
رسید لنگرگاه
dockers
U
کارگر لنگرگاه
wharfinger
U
صاحب لنگرگاه یابارانداز
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
leave the anchorage
U
ترک کردن لنگرگاه
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
wharves
U
لنگرگاه لنگر انداختن
wharfs
U
لنگرگاه لنگر انداختن
roadstead
U
لنگرگاه بدون حفاظ
wharf
U
لنگرگاه لنگر انداختن
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
olympic size pool
U
اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
How deep is the swimming pool ?
U
گودی این استخر چقدر است ؟
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
technical foul
U
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
persepolis
U
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
wharfinger
U
مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
All members are entitled to use the swimming pool.
U
همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
marina
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
marinas
U
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
boat train
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
dock receipt
U
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
boat trains
U
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
beach ball
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
instauration
U
تعمیر
spot repair
U
تعمیر در جا
remaking
U
تعمیر
repairing
U
تعمیر
face lifting
U
تعمیر
service
U
تعمیر
repaired
U
تعمیر
repair
U
تعمیر
renovation
U
تعمیر
maintenance
U
تعمیر
upkeep
U
تعمیر
serviced
U
تعمیر
repairs
U
تعمیر
mending
U
تعمیر
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
refits
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
mend
U
تعمیر کردن
repaired
U
تعمیر کردن
mends
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
field service
U
تعمیر در محل
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
under repairing
U
دردست تعمیر
service
U
تعمیر کردن
refashion
U
تعمیر کردن
serviced
U
تعمیر کردن
serviceability
U
قابلیت تعمیر
serviceability
U
تعمیر پذیری
under repair
U
تحت تعمیر
patches
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
under repair
U
در دست تعمیر
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
reconditioning
U
تعمیر مجدد
mended
U
تعمیر کردن
base repair
U
تعمیر اساسی
repair
U
تعمیر کردن
over haul
U
تعمیر اساسی
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
retread process
U
تعمیر مجدد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com