English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foot operated starting switch استارتر پایی
foot starter U استارتر پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
starters U استارتر
starter U استارتر
starter/generator U استارتر ژنراتور
starter dynamo U دینام - استارتر
starter cable U کابل استارتر
starter switch U سوئیچ استارتر
key starter shaft U محور استارتر
fly wheel starter U استارتر فلایول
starter gear ring U چرخ دنده استارتر
air impingment starter U نوعی استارتر در موتورهای توربینی کوچک
starter U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
turbostarter U استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
criss-crossing U پایی
criss-crossed U پایی
plantar U کف پایی
criss-cross U پایی
planters U کف پایی
planter U کف پایی
criss-crosses U پایی
foot brake U ترمز پایی
panton U کفش دم پایی
pantof U کفش دم پایی
pantof U کفش سر پایی
papoosh U کفش سر پایی
polypody U هزار پایی
territoriality U بوم پایی
foot control کنترل پایی
velocipede U دوچرخه پایی
shoepack U کفش دم پایی
shoepac U کفش دم پایی
pumiceous U سنگ پایی
pedicab U سه چرخه پایی
footy U پادار پایی
footrest U زیر پایی
push bike U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
bicycle U دوچرخه پایی
elephantiasis U پیل پایی
espadrille U کفش دم پایی
pedal U پدال پایی
foot pedal U پدال پایی
pedals U پدال پایی
foothold U زیر پایی
footholds U زیر پایی
pedaled U پدال پایی
push bikes U دوچرخه پایی
pedaling U پدال پایی
pedalled U پدال پایی
pedalling U پدال پایی
tarsal U مچ پایی استخوان قوزک پا
treadle press U ماشین چاپ پایی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
an odd slipper U یک لنگه کفش سر پایی
foot starter U راه انداز پایی
modulus of rigidity U ضریب سخت پایی
kick starter U راه انداز پایی
lubberliness U بی دست و پایی ناازمودگی
defendance need U نیاز خویشتن پایی
coefficient of rigidity U ضریب سخت پایی
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
subbass U کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
lubberly U از روی کودنی یابیدست و پایی
to muff a catch U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
maladroitness U ناشی گری بیدست و پایی
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com